استاپل در حقوق بهعنوان نوعی مانع مطرح میشود که ازنظر لغوی ریشه در زبان فرانسوی دارد. این واژه در فرهنگنامههای غیر حقوقی انگلیسی بهندرت ذکر شده و بیشتر در متون تخصصی حقوقی دیده میشود. استاپل نوعی ابزار قانونی است که بهمنظور محدود کردن رفتارهایی به کار میرود که موجب تضاد با واقعیتهای ایجادشده توسط فرد یا ادعاهای او میشود.
در دنیای پیچیدهی حقوقی، درک مفاهیمی چون استاپل و تاثیر آن بر روابط حقوقی بسیار حائز اهمیت است. موسسهی حقوقی لیبرالا با تیمی مجرب و متخصص، آماده است تا شما را در این مسیر همراهی کند و مشاورههای لازم را ارائه دهد. اگر به راهکارهای حقوقی موثر و تخصصی نیاز دارید، با ما تماس بگیرید و از خدمات ما بهرهمند شوید. ما در لیبرالا با رویکردی منصفانه و کارشناسانه متعهد به حمایت از حقوق شماییم.
استاپل چیست و چه معنایی دارد؟
در فرهنگ حقوقی Collins، استاپل به این صورت تعریف شده است: «استاپل روشی از اثبات است که با هدف جلوگیری از انکار فرد نسبت به یک واقعیت که خود آن را ایجاد کرده یا بیانگر آن بوده است، به کار میرود.» این تعریف بهخوبی بیانگر ماهیت الزامآور این مفهوم در جلوگیری از انکار تعهدات یا حقایقی است که فرد به آنها اذعان کرده است.
ازسویدیگر، در فرهنگ حقوقی Black، استاپل اینگونه معنا شده است: «استاپل شرایطی است که در آن، یک طرف بهدلیل اقدامات خود از مطالبهی حقی علیه فرد دیگری منع میشود، به شرط آنکه فرد مقابل با اعتماد به آن عمل دست به اقداماتی زده باشد.» این تعریف بر این نکته تاکید دارد که اگر فردی با اتکا به اقدام یا اظهارات طرف مقابل عمل کرده باشد، شخص مقابل نمیتواند بعدا آن واقعیت یا حق را انکار کند.
استاپل و اصول انصاف در نظام حقوقی انگلستان چگونه اعمال میشوند؟
در نظام حقوقی انگلستان، استاپل به سه دستهی اصلی تقسیم میشود: استاپل ناشی از سابقه، استاپل ناشی از سند و استاپل ناشی از رفتار. دو دستهی اول که بر اساس قواعد حقوقی شکل میگیرند، به استاپلهای حقوقی معروفاند؛ این درحالی است که استاپل ناشی از رفتار به اصول انصاف برمیگردد و بر پایهی ملاحظات منصفانه در رویهی قضایی انگلستان مورد استفاده قرار میگیرد.
اصول انصاف در نظام حقوقی انگلستان نقش ویژهای دارند و مجموعهای از قواعد، معمولا بین ۱۲ تا ۱۵ قاعده، را در بر میگیرند. این قواعد انعطافپذیری و عدالت را پیش میبرند و بهعنوان ابزارهایی کارآمد برای رفع محدودیتهای قوانین سنتی استفاده میشوند. یکی از اصول کلیدی انصاف این است که هیچ عمل نادرستی نباید بدون جبران باقی بماند؛ به این معنی که اگر فردی آسیب ببیند، انصاف راهکاری برای جبران آن فراهم میکند.
علاوهبر این، اصول انصاف بهطور ضمنی فرض میکنند که تعهدات باید انجام شوند و در نتیجه، هرگاه نیت و قصد انجام تعهدی وجود داشته باشد، انصاف از آن حمایت میکند. در عین حال، قراردادهایی که ناعادلانه و غیر منصفانه باشند، از دیدگاه انصاف قابل اجرا نخواهند بود. این رویکرد به اصل حسننیت تکیه دارد که در استدلالهای حقوقی مبتنی بر انصاف جایگاه مهمی دارد.
محاکم انصاف در انگلستان با توجه به اصول حسننیت و عدالت، تلاش میکنند تا سختگیریهای نظام حقوق سنتی را تعدیل کرده و تصمیماتی منصفانهتر اتخاذ کنند؛ بنابراین، قواعد انصاف همواره به پر کردن خلأهای ناشی از محدودیتهای قوانین کلاسیک کمک کرده و انعطافپذیری بیشتری در اعمال حقوق ایجاد میکنند.
استاپل مبتنیبر انصاف چیست و چگونه عمل میکند؟
استاپلهای مبتنیبر انصاف از رایجترین و پرکاربردترین انواع استاپل در نظام حقوقی انگلستان به شمار میروند. در واقع، آنچه نظامهای حقوقی غیر انگلوساکسون تحتعنوان «استاپل» میشناسند، اغلب در چهارچوب همین نوع از استاپل قرار دارد. استاپل منصفانه یا استاپل مبتنیبر انصاف، بهعنوان قاعدهای مهم، نقشی حیاتی در حفاظت از عدالت و جلوگیری از سوءاستفاده از حقوق ایفا میکند.
استاپل منصفانه یک دکترین حقوقی است که بهموجب آن، شخصی که از طریق عمل، رفتار یا سکوت خود، در موقعیتی قرار میگیرد که دیگری به آن اعتماد کرده و بر اساس آن تصمیم گرفته یا اقدامی انجام داده است، نمیتواند بعدا همان رفتار یا ادعا را انکار کند. اگر شخص اول رفتار خود را تغییر دهد یا آن را انکار کند و این تغییر به ضرر طرف مقابل تمام شود، طرف مقابل میتواند از استاپل منصفانه استفاده کند و مانع از اعمال این تغییر شود. این تعریف، بهخوبی مشخص میکند که در مواردی که فردی با اتکا به رفتار یا اظهارات طرف مقابل دست به تغییر وضعیت خود زده باشد، اصل انصاف ایجاب میکند که طرف مقابل نتواند بعدها آن رفتار یا اظهار را انکار کند؛ چراکه این انکار باعث ضرر و زیان فرد متکی به آن خواهد شد.
این نظریه بر پایهی دو رکن مهم قرار دارد: اول، تضاد در رفتار فردی که استاپل بر او اعمال میشود؛ یعنی اینکه فرد نمیتواند در ادعاهای خود متناقض باشد و دوم، اعتماد طرف مقابل به آن رفتار و اظهارات که وی را به تغییر وضعیت خود واداشته است. این دو رکن در کنار هم پایهگذار اصل استاپل منصفانهاند و از این طریق، مانع ایجاد خسارت ناشی از رفتار متناقض میشوند.
یکی از نکات حائز اهمیت در نظریهی استاپل، تمرکز این اصل بر نمود بیرونی و ظاهری رفتار است؛ به این معنا که در این چهارچوب، عمدی بودن یا غیر عمدی بودن رفتار شخص تاثیر چندانی ندارد. استاپل بر مبنای اثرات و پیامدهای رفتار، بدون توجه به نیت واقعی فرد، به بررسی حقوقی میپردازد.
«کاربرد استاپل، ممانعت از تقلب، اعم از حکمی یا واقعی است و برای پیشبرد اهداف عدالت و انجام آنچه در روابط بین افراد مطلوب است، به کار گرفته میشود. استاپل در اصل، علیه کسی استفاده نخواهد شد، مگر اینکه مقتضای عدالت برای حفظ حقوق دیگران، ایجاب نماید و در دفاع از یک حق شروع یا منصفانهی توام با حسننیت، قابل استناد است.» این تعریف روشن میکند که استاپل تنها زمانی علیه فردی اعمال میشود که رعایت عدالت و حفظ حقوق دیگران ضرورت داشته باشد و بنابراین، بهعنوان ابزاری برای دفاع از حقوق توأم با حسننیت مورد استفاده قرار میگیرد.
استاپل چگونه به حفظ عدالت در روابط حقوقی کمک میکند؟
یکی دیگر از نکات مهم استاپل در حقوق انگلستان، عدم نیاز به عوض، توافق یا تعهد حقوقی برای رفتار منشأ است. همچنین، نیازی به وجود یک رابطهی قراردادی میان طرفین نیست و صرف احتمال ورود به روابط قراردادی، همراه با رفتار و اعتماد بر آن رفتار برای اثبات استاپل کافی است. نکتهی دیگر این است که برای اعمال استاپل، نیازی به اثبات سوءنیت واقعی در رفتار یا قصد گمراه کردن و فریب طرف مقابل وجود ندارد.
چه تفاوتهایی میان استاپل مبتنیبر انصاف و قاعده حسننیت وجود دارد؟
چگونه این دکترین به حفظ عدالت و جلوگیری از سوءاستفاده در روابط حقوقی کمک میکند؟ تفاوتهای اساسی میان استاپل مبتنیبر انصاف و قاعدهی حسننیت عمدتا در معیارهایی است که هرکدام برای بررسی رفتار طرفین در نظر میگیرند. درحالیکه قاعدهی حسننیت به نیت و انگیزههای داخلی افراد توجه دارد، استاپل مبتنیبر انصاف بیشتر بر اساس رفتار بیرونی فرد و تاثیر آن بر طرف مقابل عمل میکند. در استاپل، آنچه اهمیت دارد، رفتار یا اظهارات فرد است که میتواند موجب تغییر وضعیت دیگری شود، حتی اگر نیت فرد از این رفتار خلاف انصاف نباشد.
برای اینکه استاپل مبتنیبر انصاف قابل اعمال باشد، معمولا باید یکی از شرایط زیر وجود داشته باشد:
۱. تقلب واقعی که همراه با قصد فریب باشد؛
۲. تقلب حکمی که ناشی از خطای عمدی فرد بهدلیل اظهارات یا رفتار عمدی و حسابشده است؛
۳. یا تقلب حکمی ناشی از رفتار یا اظهاراتی که بهطور متعارف میتوان پیشبینی کرد و موجب گمراهی طرف مقابل به ضرر او خواهد شد.
این شرایط به استاپل کمک میکنند تا بهعنوان ابزاری برای حفظ عدالت و جلوگیری از سوءاستفاده در روابط حقوقی به کار رود. استاپل از آن جهت موثر است که از فردی که باعث گمراهی دیگری شده، نمیخواهد که رفتار خود را تغییر دهد و منافع خود را بهطور ناعادلانه بهدست آورد.
درخصوص درخواست استاپل مبتنیبر انصاف، یکی از اصول کلیدی در حقوق انصاف، اصل «دستهای پاک» است؛ به این معنا که کسی که درخواست استاپل میکند، باید عاری از هرگونه رفتار نادرست یا ناعادلانه باشد. به عبارت دیگر، این شخص نباید در ارائهی درخواست استاپل هیچگونه تاخیر یا تعللی داشته باشد؛ چراکه انصاف از افرادی حمایت میکند که خود پایبند به اصول عدالت و در پی منافع منصفانهاند.
برای اینکه استاپل مبتنیبر انصاف شکل بگیرد، لازم است رفتار یا اظهارات فردی که علیه او ادعای استاپل مطرح میشود، بهگونهای باشد که شخص مدعی استاپل آن را باور کرده و بهدلیل این باور موقعیت یا عمل خود را تغییر داده است؛ بنابراین، شخصی که درخواست استاپل میکند، باید اثبات کند که رفتار یا گفتار طرف مقابل بهطور معقول باعث ایجاد باور اشتباه در او شده و همین اشتباه منجر به ضرر یا تغییر در موقعیت او شده است.
این ویژگیها و شرایط باعث میشوند که استاپل مبتنیبر انصاف، نهتنها ابزاری برای جلوگیری از سوءاستفاده در روابط حقوقی باشد، بلکه نقش مهمی در حفظ اعتماد و شفافیت در تعاملات قانونی ایفا کند.
نقش حسننیت در شکلگیری استاپل مبتنیبر انصاف چیست؟
یکی دیگر از ارکان اساسی در این نوع استاپل، ورود زیان یا آسیب بهدلیل اظهارات خلاف واقع، رفتار مثبت یا حتی سکوت فرد است، بهویژه در مواردی که فرد سکوت کرده و درحالیکه وظیفهی بیان داشته، اطلاعات را پنهان نموده یا در افشای حقایق کوتاهی کرده است. بهعلاوه، در شرایطی که فرد مکلف به افشای واقعیات مغایر با مراودات دوستانه و اعتماد متقابل است، قصور در بیان این حقایق نیز میتواند رکن استاپل مبتنیبر انصاف را فراهم کند و موجب الزام او به رعایت تعهداتش شود.
در نظام حقوقی انگلستان، دو قاعدهی اساسی از اصول سنتی انصاف وجود دارند که اگرچه فراتر از محدوده استاپلاند، تاثیر مستقیمی بر آن دارند. این قواعد، مرزهای بین حسننیت و انصاف را در هم میآمیزند. نخستین قاعده، «کسی که از انصاف کمک میخواهد، باید خود منصفانه عمل کند» و قاعدهی دوم، «کسی که به انصاف مراجعه میکند، باید دستهای پاک داشته باشد» است. این دو قاعده، در واقع برداشتهایی متفاوت از اصل حسننیتاند.
قاعدهی نخست به این معناست که هر فردی که قصد استفاده از انصاف را دارد، باید آمادگی داشته باشد که در اعمال و رفتار خود نیز منصفانه و عادلانه عمل کند. قاعدهی دوم بیشتر به رفتارهای پیشین درخواستکننده توجه دارد؛ یعنی متقاضی انصاف باید در رفتارهای گذشتهی خود نیز منش و رویهای منصفانه را رعایت کرده باشد. این دو قاعده به طور کلی تجلی اصل حسننیت در نظام حقوقیاند و بهویژه به حسننیت در مرحلهی انعقاد و اجرای قرارداد توجه دارند.
همچنین، همانطور که گفته شده است:
«قاعدهی استاپل مبتنیبر انصاف، بر اصول اخلاق و معاملهی منصفانه (حسننیت در معاملات) استوار است و تنها برای حمایت از ادعاهایی که با حسننیت طرح شدهاند، قابل استناد است. شخص مدعی استاپل خود ملزم به رعایت حسننیت در انجام عمل و نیز در اعتماد و استناد به گفتار یا رفتار طرف مقابل است.»
این تعریف نشان میدهد که قاعدهی استاپل تنها در مواردی به کمک فرد میآید که خود با حسننیت اقدام کرده و از انصاف برای طرح ادعایی عادلانه استفاده کرده باشد.
این مفهوم از استاپل مبتنیبر انصاف در انگلستان، در حقوق دیگر کشورها نیز شباهتها و خویشاوندیهایی با اصولی مانند اصل ظهور در فرانسه، آلمان و ایتالیا یا اصل اعتماد در حقوق سوئیس دارد. تمامی این اصول از حسننیت در حقوق رومی نشأت گرفتهاند و نشانگر تعهدی به رعایت انصاف و اعتماد متقابلاند.
استاپل چگونه در نظامهای حقوقی مختلف شناخته میشود؟ بررسی استاپل در نظامهای حقوقی آلمان، سوئیس، فرانسه و ایتالیا
در حقوق آلمان و سوییس، هرگونه اظهار یا رفتاری که واقعیت موجود را نادیده بگیرد و موجب گمراهی دیگری شود، مردود شمرده میشود. بر اساس ماده ۲۴۲ قانون مدنی آلمان که در رویهی قضایی بهصورت موسع تفسیر شده است، استاپل مبتنیبر انصاف به رسمیت شناخته شده و نقض آن موجب مسئولیت حقوقی میشود.
در حقوق سوئیس نیز بند ۲ ماده ۲ قانون مدنی که بر پایهی اصول حسننیت، اعتماد و منع سوءاستفاده از حق تنظیم شده است، از این مبانی بهصراحت حمایت میکند. در سال ۱۹۶۳، دادگاه فدرال سوئیس حکمی صادر کرد که بر اساس آن بیان داشت:
«هرگاه روش شخصی با رفتار قبلی او تضادی بارز داشته باشد، آن هم بهگونهای که باعث گردد شخص دیگری با حسننیت، قائل به وجود حقی شود و به آن عمل نماید، این امر بهعنوان یک تناقضگویی به ضرر دیگری محسوب میشود.»
این تفسیر، نشاندهندهی پایبندی حقوق سوئیس به اصل اعتماد و حمایت از رفتارهای مبتنیبر حسننیت است که به فرد اجازه نمیدهد به شیوهای که باعث فریب یا تضاد آشکار میشود عمل کند.
در حقوق فرانسه، رفتار متناقضی که منجر به ایجاد وضعی ظاهری یا ویژگیهایی میشود که طرف مقابل بر اساس آن اقدام میکند، مشابه حقوق ایتالیا، میتواند موجب شکلگیری استاپل مبتنیبر انصاف یا حسننیت گردد. در این راستا، این استاپل میتواند ازنظر حقوقی الزامآور نیز باشد؛ به این معنا که فرد نمیتواند بهسادگی از رفتارهای خود برگردد و در مقابل تبعات ناشی از آنها مسئول خواهد بود.
استاپل در دعاوی بینالمللی چه نقشی دارد؟
استاپل مبتنیبر انصاف همچنین در عرصهی بینالمللی نیز مطرح شده است؛ بهعنوان نمونه، در رای داوری مرکز بینالمللی حلوفصل اختلافات سرمایهگذاری (ICSID) در تاریخ ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۳، در دعوای آسکو-آسیا علیه جمهوری اندونزی و همچنین در دعوای دوم سپتامبر ۱۹۸۳ دیوان دعاوی ایران و آمریکا در موضوع وود وارد کلاید کنسولتانت علیه سازمان انرژی اتمی ایران، این مفهوم به رسمیت شناخته شد.
امروزه، استاپل مبتنیبر انصاف، بهعنوان یک اصل مورد توافق در کشورهای اتحادیه اروپا و در حقوق بینالملل شناسایی میگردد. این شناسایی، به توسعه و تقویت اصول عدالت و حسننیت در روابط تجاری و حقوقی بینالمللی کمک کرده و تاکید میکند که طرفین در تعاملات خود باید به رفتارهای پیشین و انتظارات مشروع یکدیگر احترام بگذارند.
با توجه به اهمیت موضوع استاپل و تاثیر آن بر روابط حقوقی، بهویژه در زمینهی بینالمللی، درک عمیق و صحیح از این مفهوم و نحوهی اجرای آن میتواند به شما در تصمیمگیریهای حقوقی کمک شایانی نماید. موسسهی حقوقی لیبرالا با داشتن کادری متخصص و مجرب در زمینههای مختلف حقوقی، آمادگی دارد تا شما را در این زمینه راهنمایی کرده و به شما مشاورههای لازم را ارائه دهد.
اگر شما نیز با چالشها و سوالاتی در این حوزه مواجهید، تیم موسسه حقوقی لیبرالا آماده است تا با تکیه بر دانش و تجربیات خود، بهترین راهکارها را به شما ارائه دهد. درصورت نیاز به اطلاعات بیشتر و کسب مشاورهی تخصصی با ما تماس بگیرید.
منابع