امکان طرح دعوای بینالمللی در دادگاههای ملی یک کشور دیگر وجود دارد؟ اگر یک قرارداد بینالمللی بین دو شرکت در دو کشور مختلف دچار اختلاف شد، آیا امکان دارد یکی از طرفین، موضوع را در دادگاه ملی کشور ثالث مطرح کند؟ مسئلهی «امکان طرح دعوای بینالمللی در دادگاههای ملی یک کشور دیگر» یکی از مهمترین دغدغههای فعالان اقتصادی، بازرگانان، سرمایهگذاران و حتی وکلای بینالمللی است. این موضوع، نهتنها از جنبههای حقوق بینالملل خصوصی و تعارض قوانین اهمیت دارد، بلکه نقش مهمی در امنیت قراردادی و مدیریت ریسک حقوقی بازی میکند.
متخصصان حقوقی موسسه حقوقی لیبرالا در این مقاله قصد دارند به بررسی دقیق این موضوع بپردازند و به پرسشهای کلیدی در زمینهی امکانسنجی، موانع، الزامات و استراتژیهای موثر در طرح دعوای بینالمللی در دادگاههای ملی کشورهای دیگر پاسخ دهند.
طرح دعوا در نظام قضایی یک کشور خارجی، شاید در نگاه اول عجیب یا دشوار به نظر برسد؛ اما در بسیاری از موارد حقوقی بینالمللی، این امکان وجود دارد و حتی میتواند یکی از راهکارهای موثر برای احقاق حق محسوب شود. بااینحال، باید به شرایط، محدودیتها و رویههای خاص هر کشور توجه ویژه داشت تا از ورود به یک فرآیند پیچیده و پرهزینه جلوگیری شود.
دادگاههای ملی در چه شرایطی صلاحیت رسیدگی به دعوای بینالمللی را دارند؟
یکی از مسائل مهم در حقوق بینالملل خصوصی، تشخیص صلاحیت دادگاههای ملی برای رسیدگی به آن دسته از دعاوی است که یک یا چند طرف آن از اتباع یا اشخاص حقوقی خارجیاند. صلاحیت قضایی در این زمینه، مستلزم وجود نوعی ارتباط موثر و قابل توجه میان موضوع دعوا و کشور محل دادگاه است. در ادامه مهمترین معیارهای احراز صلاحیت قضایی دادگاههای ملی در دعاوی بینالمللی بیان میشوند.

۱. وجود پیوند موثر با کشور محل دادگاه
دادگاههای ملی تنها زمانی مجاز به رسیدگیاند که دعوا با آن کشور دارای ارتباط معنادار و واقعی باشد. این پیوند میتواند جغرافیایی، قراردادی یا شخصی باشد و باید بهگونهای باشد که صلاحیت قضایی را از نظر حقوقی موجه جلوه دهد.
۲. محل انعقاد قرارداد
چنانچه قرارداد مورد اختلاف در قلمرو سرزمینی یک کشور منعقد شده باشد، این امر ممکن است زمینهساز صلاحیت آن کشور برای رسیدگی به اختلاف ناشی از قرارداد شود.
۳. محل اجرای تعهدات قراردادی
اگر اجرای قرارداد، مانند تحویل کالا، ارائهی خدمات یا پرداخت وجه، در کشور مشخصی صورت گیرد، آن کشور میتواند صلاحیت رسیدگی به اختلاف را پیدا کند. اجرای عملی تعهدات از مصادیق برجستهی ایجاد پیوند موثر با کشور محل دادگاه محسوب میشود.
۴. تابعیت یا اقامتگاه یکی از طرفین دعوا
درصورتیکه یکی از طرفین، اعم از شخص حقیقی یا حقوقی، تابع یا مقیم کشور معینی باشد، این امر، بهویژه در نظامهای حقوقی که به اقامتگاه شخص بهعنوان یکی از مبانی سنتی صلاحیت نگاه میکنند، میتواند زمینهای برای احراز صلاحیت قضایی دادگاههای آن کشور تلقی شود.
۵. شرط صلاحیت در قرارداد (Jurisdiction Clause)

در بسیاری از قراردادهای بینالمللی، طرفین با درج شرط صلاحیت، دادگاه خاصی را برای رسیدگی به اختلافات احتمالی تعیین میکنند. این توافق تا زمانی معتبر و لازمالاتباع است که مغایر با نظم عمومی کشور محل دادگاه نباشد. چنین شروطی بیانگر ارادهی طرفین در تعیین مرجع صالح برای حلوفصل اختلاف است.
با توجه به اهمیت شرط صلاحیت در قراردادهای بینالمللی که به طرفین این امکان را میدهد تا مرجع خاصی را برای رسیدگی به اختلافات تعیین کنند، ضروری است که این موضوع با دقت و آگاهی کافی در قراردادها گنجانده شود. درصورتیکه طرفین در قرارداد خود به این شرط توجه نکرده باشند یا آن را بهدرستی تنظیم نکنند، ممکن است روند حل اختلافات دچار پیچیدگیها و مشکلات حقوقی شود؛ ازاینرو، تعیین مرجع حل اختلاف مناسب میتواند بر نحوهی طرح دعوا و تسریع روند دادرسی تاثیر گستردهای بگذارد.
اگر قصد دارید در این زمینه بیشتر بدانید و به نکات کلیدی پیرامون نحوهی تعیین مرجع حل اختلاف و تاثیر آن در روند طرح دعوا پی ببرید، پیشنهاد میکنیم به مقالات «نقش شرط داوری در قراردادهای بینالمللی و تاثیر آن در نحوه طرح دعوا» و «اهمیت درج شرط داوری و تعیین صلاحیت مرجع حل اختلاف در قراردادهای بینالمللی» مراجعه کنید. این مقالات به شما کمک خواهند کرد تا با جزئیات بیشتری در رابطه با این مفاهیم آشنا شوید و در قراردادهای خود از روشهای بهینه برای پیشگیری از مشکلات حقوقی بهره ببرید.
۶. رویههای توسعهیافته قضایی در برخی کشورها
در برخی کشورها، رویهی قضایی بهگونهای توسعه یافته است که حتی تبلیغ خدمات، فروش محصولات یا ایجاد بازار هدف در آن کشور نیز میتواند زمینهساز صلاحیت باشد. در این موارد، دادگاهها ممکن است صرف فعالیتهای اقتصادی یا بازاریابی را برای برقراری صلاحیت کافی بدانند.
۷. لزوم بررسی دقیق صلاحیت پیش از طرح دعوا
پیش از طرح دعوا در دادگاههای خارجی، بررسی جامع و دقیق صلاحیت قضایی امری ضروری است. طرح دعوا در دادگاهی که فاقد صلاحیت است، نهتنها میتواند منجر به رد دعوا شود، بلکه باعث اتلاف وقت و تحمیل هزینههای گزاف به خواهان نیز خواهد شد. همچنین، ممکن است این موضوع بر امکان پیگیری موثر دعوا در آینده نیز تاثیر منفی بگذارد.
چه موانع و چالشهایی در اقامه دعوا در دادگاههای خارجی وجود دارند؟
اگرچه اقامهی دعوا در دادگاههای خارجی از منظر حقوق بینالملل خصوصی امکانپذیر است، در عمل این مسیر با موانع و چالشهای متعدد حقوقی، مالی و حتی سیاسی مواجه است. تصور اینکه هر شخص حقیقی یا حقوقی میتواند آزادانه و بدون محدودیت در هر دادگاهی در خارج از کشور طرح دعوا کند، نادرست و سادهانگارانه است. در ادامه به برخی از مهمترین محدودیتها و موانع در این زمینه اشاره میکنیم.

۱. احراز صلاحیت قضایی دادگاه خارجی
یکی از نخستین موانع در طرح دعوا در کشور خارجی، بررسی و احراز صلاحیت دادگاه مورد نظر است. بسیاری از دادگاهها در مواجهه با دعاوی دارای عناصر خارجی، رویکردی محافظهکارانه اتخاذ میکنند و تنها درصورت وجود پیوند موثر با کشور میزبان، صلاحیت خود را به رسمیت میشناسند. در غیر این صورت، ممکن است دعوا را به دلایل شکلی رد کنند.
۲. عدم وجود معاهدات بینالمللی لازمالاجرا
درصورتیکه میان کشور محل صدور رای و کشوری که باید رای در آن به اجرا گذاشته شود، معاهدهی همکاری حقوقی یا اجرای متقابل آرا، مثل کنوانسیون نیویورک یا موافقتنامههای دوجانبه، وجود نداشته باشد، اجرای رای با مشکلات جدی روبهرو خواهد شد؛ مثلا اگر دادگاهی در کشور «الف» رای صادر کند، ولی کشور «ب» آن رای را به رسمیت نشناسد، اجرای حکم در کشور «ج» عملا غیر ممکن میشود.
۳. هزینههای اقتصادی اقامه دعوا
اقامهی دعوا در خارج از کشور، بهویژه در کشورهای توسعهیافته، هزینهبر است. این هزینهها شامل:
- دستمزد وکلای محلی متخصص در حقوق بینالملل
- هزینههای ترجمهی رسمی اسناد و مدارک
- هزینههای دادرسی و تمبرهای رسمی
- هزینههای رفتوآمد و اقامت در کشور محل دادگاه
می شوند. این عوامل ممکن است طرح دعوا را برای بسیاری از خواهانها غیر اقتصادی کنند.
۴. الزامات تضمین مالی (Security for Costs)
در برخی نظامهای حقوقی، خواهان خارجی ملزم به ارائهی تضمین مالی برای جبران هزینههای احتمالی خوانده درصورت رد دعوا است. این الزام، بهویژه در دعاوی تجاری، میتواند مانعی جدی برای شروع فرآیند قضایی باشد.
۵. ملاحظات سیاسی و دیدگاههای قضات محلی
در برخی کشورها، بهویژه در دعاوی دارای ابعاد تجاری-سیاسی یا در مواردی که یکی از طرفین نهاد دولتی یا وابسته به حاکمیت است، قضاوت بیطرفانه نسبت به طرف خارجی همواره تضمینشده نیست. دیدگاهها و گرایشهای قضایی دربارهی اتباع یا شرکتهای خارجی ممکن است بر نتیجهی دعوا اثرگذار باشد.
۶. ضرورت مشاوره حقوقی تخصصی پیش از طرح دعوا
با توجه به مجموعهی این پیچیدگیها، طرح دعوا در دادگاههای خارجی بدون بررسی دقیق جنبههای حقوقی و عملی آن، میتواند منجر به اتلاف وقت، منابع و ناکامی در دستیابی به نتیجهی مطلوب شود؛ به همین دلیل، دریافت مشاوره از وکلای متخصص در حوزهی حقوق بینالملل و دعاوی فرامرزی، پیشنیاز حیاتی این مسیر محسوب میشود.
آیا همیشه باید دعاوی بینالمللی را در دادگاههای ملی مطرح کرد؟ راهحلهای جایگزین کداماند؟

در پاسخ به این پرسش که آیا دعاوی بینالمللی الزاما باید در دادگاههای ملی کشورها مطرح شوند، باید گفت خیر. نظام حقوقی بینالملل خصوصی ابزارهای متعددی را برای حلوفصل اختلافات فرامرزی پیشبینی کرده که در بسیاری از موارد، از منظر سرعت، هزینه، بیطرفی و قابلیت اجرا، بر محاکم ملی ارجحیت دارند.
۱. داوری بینالمللی؛ راهکاری موثر و مورد اعتماد
یکی از برجستهترین و رایجترین این جایگزینها، داوری بینالمللی است؛ نهادی که طی سالهای اخیر با استقبال فزایندهای از سوی شرکتها، سرمایهگذاران، و حتی دولتها مواجه شده است.
داوری بینالمللی به طرفین این امکان را میدهد که اختلافات خود را بدون نیاز به مراجعه به دادگاههای داخلی یک کشور خاص، در چهارچوبی مستقل، تخصصی و مبتنیبر اصول بینالمللی حلوفصل نمایند. این شیوه در قالب نهادهای معتبر عملیاتی میشود. برخی از این نهادها عبارتاند از:
- دیوان بینالمللی داوری (ICC)
- دادگاه داوری بینالمللی لندن (LCIA)
- مرکز بینالمللی حلوفصل اختلافات سرمایهگذاری (ICSID)
- مرکز داوری بینالمللی دبی (DIAC)
- مرکز منطقهای داوری تهران (TRAC)
اگر مایلید در رابطه با دیوان بینالمللی داوری (ICC) و چگونگی حل اختلافات پیچیدهی بینالمللی در آن بیشتر بدانید، میتوانید به مقالهی «دیوان بینالمللی داوری (ICC)؛ مرجعی معتبر برای حل اختلافات پیچیده بینالمللی» مراجعه کنید. همچنین، اگر به اهمیت داوری در سرمایهگذاریهای بینالمللی علاقهمندید و میخواهید بدانید که چرا مرکز بینالمللی حلوفصل اختلافات سرمایهگذاری (ICSID) برای سرمایهگذاران حیاتی است، مقالهی «داوری مرکز بینالمللی حلوفصل اختلافات سرمایهگذاری (ICSID) چیست و چرا برای سرمایهگذاران بینالمللی اهمیت دارد؟» میتواند به شما اطلاعات دقیقتری در این زمینه ارائه دهد.
از مهمترین مزایای داوری میتوان به سرعت بیشتر در رسیدگی، هزینههای کنترلشدهتر، بیطرفی و تخصص داوران، محرمانگی فرآیند داوری و مهمتر از همه، قابلیت اجرای بینالمللی آرای داوری اشاره کرد. اجرای این آرا بهویژه در کشورهای عضو کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸، با سهولت و ضمانت اجرایی بیشتری همراه است.
۲. میانجیگری (Mediation) و سازش (Conciliation)؛ گزینههایی مبتنیبر تعامل

در کنار داوری، روشهای غیر قضایی، مانند میانجیگری و سازش، نیز وجود دارند که بهویژه در دعاوی تجاری یا روابط مستمر و بلندمدت، بسیار موثر واقع میشوند. این روشها الزامآور نیستند؛ اما با ایجاد بستری برای گفتوگوی سازنده، امکان رسیدن به توافقی رضایتبخش را برای طرفین فراهم میکنند. هزینهی کمتر، انعطافپذیری بیشتر و حفظ روابط تجاری، از مزایای این رویکردهاست.
اگر میخواهید دربارهی این موضوعات اطلاعات بیشتری کسب کنید و بدانید که چگونه میانجیگری و سازش میتوانند در حل اختلافات قبل از ورود به محاکم قضایی موثر واقع شوند، به مقالهی «مکانیسمهای حلوفصل اختلاف قبل از دعوا» مراجعه کنید.
۳. مراجعه به مراجع منطقهای و دادگاههای تخصصی بینالمللی
در برخی مناطق، ساختارهای حقوقی خاصی، مانند دیوان دادگستری اتحادیه اروپا (CJEU) و مراجع حل اختلاف سازمان تجارت جهانی (WTO)، برای حلوفصل اختلافات بینالمللی طراحی شدهاند. این نهادها عمدتاً در حوزههایی مانند تجارت، حقوق بشر و سرمایهگذاری فعالیت میکنند و نقش مکملی برای نظامهای ملی ایفا مینمایند.
با توجه به تعدد گزینههای حلوفصل اختلافات، انتخاب درست میان آنها به عواملی نظیر نوع دعوا، ملیت طرفین، مکان اجرای قرارداد، قانون حاکم و امکان اجرای تصمیم نهایی بستگی دارد. بهرهگیری از مشاوره وکلای متخصص در حقوق بینالملل، گام نخست برای طراحی یک راهبرد حقوقی موثر و موفق در این زمینه است.
آیا طرح دعوای بینالمللی در دادگاههای ملی کشور دیگر ممکن است؟

پاسخ این پرسش در بسیاری از موارد مثبت است. با این توضیح که طرح دعوای بینالمللی در دادگاههای ملی کشور دیگر تنها زمانی امکانپذیر است که رابطهای حقوقی و معنادار میان موضوع دعوا و آن کشور وجود داشته باشد. این رابطه ممکن است از محل اجرای تعهدات قراردادی، اقامتگاه یا تابعیت یکی از طرفین، یا وجود شرط صلاحیت قضایی در قرارداد ناشی شده باشد.
باوجود این امکان قانونی، در عمل بسیاری از بازیگران عرصهی تجارت و سرمایهگذاری بینالمللی، به دلایل متعدد، ترجیح میدهند بهجای دادگاههای ملی، به سازوکارهای جایگزین حل اختلاف، مانند داوری بینالمللی، مراجعه کنند. این روش، علاوهبر بیطرفی و تخصصی بودن فرآیند رسیدگی، امکان صدور رایی را فراهم میکند که با توجه به پیوستن بیش از ۱۷۰ کشور به کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸، در سطح جهانی قابلیت اجرا دارد.
اگر در مسیر طرح دعوای بینالمللی، انتخاب مرجع صالح، تدوین شرط داوری یا بررسی امکان اجرای رای در کشورهای دیگر با چالشی مواجهید، بهرهگیری از مشاورهی حقوقی تخصصی میتواند مسیر شما را هموار کند و ریسکهای احتمالی را به حداقل برساند. در چنین موقعیتهایی، حضور وکیل متخصص نهفقط یک مزیت، بلکه ضرورتی حقوقی برای موفقیت در دعواست.موسسهی حقوقی لیبرالا با در اختیار داشتن تیمی از مجرب در حوزهی حقوق بینالملل خصوصی و داوریهای فرامرزی، آماده است تا در تمامی مراحل، از ارزیابی امکان طرح دعوا تا اجرای رای نهایی، در کنار شما باشد. برای دریافت مشاورهی تخصصی و شروع یک مسیر حقوقی مطمئن، با ما تماس بگیرید.