نقش شرط داوری در قراردادهای بینالمللی و تاثیر آن در نحوهی طرح دعوا، از موضوعات کلیدی و پیچیده در تجارت بینالملل است که در دنیای تجارت و قراردادهای تجاری بینالمللی نقش بسزایی ایفا میکند. در بسیاری از مواقع، طرفین قراردادهای بینالمللی برای پیشگیری از پیچیدگیها و مشکلات مربوط به فرآیندهای طولانی دادرسی در محاکم قضایی ملی، شرط داوری را بهعنوان راهحلی کارآمد برای حلوفصل اختلافات خود وارد قرارداد میکنند. این شرط که طرفین توافق میکنند که هرگونه اختلاف خود را از طریق داوری و خارج از دادگاههای ملی حلوفصل کنند، تاثیرات گستردهای بر نحوهی طرح دعوا و مسیر قانونی آن دارد.
بااینحال، وجود شرط داوری، بهخودیخود، نمیتواند تمامی چالشهای حقوقی را برطرف کند. این شرط ممکن است در برخی موارد منجر به بروز مشکلات اجرایی و قانونی گردد؛ بهعنوان مثال، هنگامی که یکی از طرفین از اجرای داوری خودداری کند یا دربارهی انتخاب داور و نحوهی اجرای تصمیمات داوری اختلافات پیش آید، روند دعاوی بینالمللی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. این موضوعات و چالشها نیازمند تحلیل دقیق و جامع از ابعاد مختلف حقوقیاند تا طرفین درگیر در دعاوی بینالمللی بتوانند بهدرستی تصمیمگیری کنند.
متخصصان حقوقی موسسه حقوقی لیبرالا قصد دارند در این مقاله به بررسی نقش شرط داوری در قراردادهای بینالمللی و تاثیر آن در نحوهی طرح دعوا بپردازند. هدف ما، ارائهی اطلاعات کاربردی و دقیق است که به کسبوکارها و وکلا کمک کند تا بتوانند با آگاهی کامل از شرایط و قوانین حاکم بر داوریهای بینالمللی، درصورت بروز اختلافات، از این ابزار حقوقی به بهترین نحو استفاده کنند.
شرط داوری در قراردادهای بینالمللی چیست و اصول حاکم بر آن کداماند؟
شرط داوری عبارت است از توافقی که ضمن قراردادهای بینالمللی میان طرفین منعقد میگردد تا درصورت بروز اختلاف، بهجای مراجعه به محاکم قضایی، اختلافات خود را از طریق داوری حلوفصل کنند. این شرط، بهعنوان یک توافق مستقل، در متن قرارداد درج میشود که ضمانت اجرای آن، التزام طرفین به رجوع به داوری درصورت وقوع اختلاف است.
تفاوت بنیادین شرط داوری با سایر روشهای حل اختلاف، مانند مذاکره، میانجیگری و سازش، در این است که در داوری، طرفین اختیار تصمیمگیری نهایی را به داور یا هیات داوری واگذار میکنند و رای صادره برای آنها لازمالاجرا است. این در حالی است که در روشهای دیگر، طرفین میتوانند در هر مرحله از فرآیند حل اختلاف انصراف دهند.

در مقایسه با رسیدگی قضایی، داوری از مزایای متعددی برخوردار است که از جملهی آنها میتوان به غیر رسمی بودن فرآیند، سرعت بیشتر در رسیدگی، تخصصی بودن داوران و محرمانه ماندن جریان رسیدگی اشاره نمود. همین ویژگیها موجب شدهاند که شرط داوری در قراردادهای بینالمللی از جایگاه ویژهای برخوردار باشد.
در همین راستا، برای آشنایی دقیقتر با ابعاد حقوقی، مزایا، فرآیند اجرایی و چالشهای مربوط به داوری در سطح فراملی، مطالعهی مقالهی «داوری تجاری بینالمللی» توصیه میشود. این مقاله با رویکردی جامع، به بررسی مبانی نظری و عملی داوری در حوزهی تجارت بینالملل میپردازد و میتواند راهنمای مناسبی برای پژوهشگران، فعالان اقتصادی و حقوقدانان باشد.
داوری بینالمللی، بهعنوان یک روش معتبر برای حلوفصل اختلافات تجاری و حقوقی میان طرفین مختلف کشورها، بر اصول و قواعدی استوار است که موجب تضمین شفافیت، عدالت و اثربخشی این فرآیند میشوند. مهمترین اصول حاکم بر داوری بینالمللی به شرح زیر است:
۱. اصل حاکمیت اراده طرفین
مبنای اولیه و اساسی در داوری بینالمللی، رضایت و توافق طرفین است. در حقیقت، هیچیک از طرفین بدون رضایت طرف دیگر نمیتوانند اختلاف خود را به داوری ارجاع دهند. این اصل نشاندهندهی آن است که داوری یک فرآیند کاملا قراردادی است که بهواسطهی توافق طرفین و طبق ارادهی آنان برای حل اختلافات ایجاد میشود. در نتیجه، طرفین از آزادی عمل برخوردارند تا انتخاب کنند که اختلافات خود را از طریق داوری حلوفصل کنند یا از روشهای دیگری استفاده نمایند.
۲. اصل استقلال شرط داوری
شرط داوری حتی درصورت بطلان قرارداد اصلی، همچنان معتبر و قابل استناد باقی میماند. این اصل که بهعنوان «اصل جدایی» یا «Separability Doctrine» شناخته میشود، تضمین میکند که تصمیمگیری در رابطه با داوری بهصورت مستقل از مسائل مرتبط با اعتبار قرارداد اصلی اتخاذ میشود. به عبارت دیگر، حتی اگر قراردادی که شرط داوری در آن گنجانده شده است باطل شود، این شرط داوری بهطور مستقل و معتبر باقی میماند.
۳. اصل بیطرفی و استقلال داوران

داوران باید از هرگونه ارتباط یا وابستگی به طرفین یا موضوع اختلاف دور باشند و با رعایت کامل بیطرفی و استقلال، به اختلاف رسیدگی کنند. این اصل بهطور مستقیم با صحت و سلامت فرآیند داوری ارتباط دارد؛ زیرا تضمین میکند که داوران تنها بر اساس شواهد و دلایل موجود و بهطور عادلانه تصمیمگیری خواهند کرد. این بیطرفی برای اطمینان از عدالت و شفافیت در فرآیند داوری ضروری است.
۴. اصل الزامآور بودن رای داوری
آرای صادره از مراجع داوری برای طرفین قرارداد قطعی و لازمالاجرایند و باید همانند احکام دادگاهها از ضمانت اجرایی قانونی برخوردار باشند. این اصل، داوری را از سایر روشهای حل اختلاف متمایز میکند و موجب میشود که طرفین مجبور به رعایت و اجرای رای داوری شوند. این الزامآور بودن رای داوری یکی از عوامل اصلی جذابیت داوری، بهعنوان یک روش حلوفصل اختلافات در سطح بینالمللی است.
۵. اصل شناسایی و اجرای آرای داوری
بر اساس کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ که ایران نیز به آن ملحق شده است، آرای داوری صادره در بیش از ۱۶۰ کشور جهان قابل شناسایی و اجرایند. این اصل موجب میشود که فرآیند داوری بینالمللی بهطور موثری در سطح جهانی کاربرد داشته باشد و آرای داوری بهراحتی در کشورهای مختلف به اجرا درآیند. این ویژگی، بهویژه برای طرفین که در کشورهای مختلف فعالیت میکنند، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا موجب میشود که داوری بهعنوان یک ابزار قوی برای حل اختلافات بینالمللی شناخته شود.
این اصول در کنار سایر قواعد داوری، موجب میشوند که فرآیند داوری بهعنوان یک ابزار کارآمد، سریع و معتبر در حل اختلافات بینالمللی شناخته شود و طرفین بتوانند با اطمینان به دنبال حلوفصل اختلافات خود از طریق این روش باشند.
شرط داوری در قراردادهای بینالمللی چه مزایایی دارد؟
شرط داوری در قراردادهای بینالمللی مزایای متعددی دارد که بهویژه در مقایسه با روشهای سنتی حل اختلاف، نظیر رسیدگی قضایی، بسیار قابل توجهاند. این مزایا موجب شده که داوری، بهعنوان یک گزینهی محبوب در قراردادهای بینالمللی انتخاب شود. برخی از مهمترین مزایای آن عبارتاند از:

۱. سرعت و کارایی بیشتر نسبت به رسیدگی قضایی
فرآیند داوری معمولا بسیار سریعتر از رسیدگی قضایی در محاکم ملی است. در داوری، طرفین میتوانند با توافق یکدیگر زمانبندی رسیدگی را تعیین کنند و بهاینترتیب، فرآیند حل اختلاف بهطور قابل توجهی تسریع میشود؛ این در حالی است که در سیستمهای قضایی ملی، تشریفات قانونی و فرآیندهای دادرسی ممکن است زمان زیادی را به خود اختصاص دهند. علاوهبر این، رویههای اداری داوری، به دلیل سادگی و انعطافپذیری بیشتر، موجب میشوند که داوری فرآیندی کارآمدتر و زمانبرتر نسبت به دادرسیهای رسمی باشد.
۲. حفظ روابط تجاری بین طرفین
یکی از ویژگیهای مثبت داوری، ماهیت غیر خصمانه و انعطافپذیر آن است. داوری به طرفین این امکان را میدهد که اختلافات خود را در یک محیط دوستانهتر و کمتر متخاصم حلوفصل کنند؛ این امر، بهویژه در قراردادهای بلندمدت تجاری که حفظ روابط تجاری و همکاری مداوم طرفین اهمیت بسیاری دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. برخلاف دادرسی قضایی که ممکن است روابط تجاری طرفین را تحتالشعاع قرار دهد، داوری به طرفین کمک میکند که پس از حل اختلاف، همچنان همکاری خود را ادامه دهند.
۳. تخصصی بودن مرجع رسیدگی
در داوری طرفین میتوانند داور یا هیات داوری را انتخاب کنند که در موضوع خاص اختلاف تخصص دارند. این امر، بهویژه در اختلافات پیچیده، فنی یا تخصصی که نیاز به دانش و تجربهی خاصی دارد، بسیار حائز اهمیت است. انتخاب داوران با تخصص مرتبط با موضوع اختلاف، موجب ارتقای کیفیت رسیدگی و تصمیمگیری میشود و میتواند به حل بهینه و دقیقتر مسائل پیچیده کمک کند. برخلاف سیستم قضایی که ممکن است قضات در تمام حوزهها تخصص نداشته باشند، در داوری میتوان از افراد متخصص و باتجربه در زمینهی خاص بهره برد.
این مزایا باعث شدهاند که داوری، بهویژه در معاملات و قراردادهای بینالمللی، بهعنوان یک ابزار ترجیحی برای حل اختلافات شناخته شود.
شرط داوری در قراردادهای بینالمللی چه معایبی دارد؟

شرط داوری در قراردادهای بینالمللی، علیرغم مزایای قابل توجهی که دارد، معایب و چالشهایی نیز به همراه دارد که باید در نظر گرفته شوند. این معایب میتوانند تاثیراتی بر تصمیمگیری طرفین قراردادها داشته باشند و در برخی موارد باعث بروز محدودیتهایی در استفاده از داوری شوند. برخی از مهمترین معایب شرط داوری به شرح زیرند:
۱. هزینههای بالقوه بالا
درحالیکه داوری میتواند در برخی موارد بهعنوان یک روش سریع و کارآمد بهنظر برسد، هزینههای آن در برخی شرایط میتواند بسیار زیاد باشد. این هزینهها شامل دستمزد داوران متخصص، هزینههای اداری، هزینههای برگزاری جلسات داوری و سایر هزینههای جانبی میشوند. بهویژه در مواردی که طرفین قرارداد نیاز به داوران با تخصصهای خاص دارند یا جلسات داوری در کشورهای مختلف برگزار میشود، این هزینهها میتوانند بار مالی قابل توجهی بر طرفین تحمیل کنند؛ بنابراین، در برخی موارد، داوری ممکن است بهویژه برای شرکتهای کوچکتر یا طرفین با منابع محدود، گزینهای گرانقیمت به نظر برسد.
۲. چالشهای اجرای رای در برخی کشورها
داوری بینالمللی بهطور کلی ضمانت اجرایی بالایی دارد؛ اما در برخی کشورها ممکن است چالشهایی در اجرای آرای داوری وجود داشته باشد. در کشورهایی که به کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ نپیوستهاند یا آن دسته از کشورهایی که قوانین داخلیشان با اصول داوری بینالمللی همخوانی ندارد، اجرای رای داوری میتواند با مشکلات بسیاری روبهرو شود. بهویژه اگر یک کشور آرای داوری صادره در کشور دیگر را به رسمیت نشناسد یا فرآیندهای داخلیاش با مفاد کنوانسیونهای بینالمللی هماهنگ نباشد، طرفین ممکن است نتوانند رای داوری را در آن کشور اجرایی کنند و این امر میتواند مزیت اصلی داوری که همان سرعت و کارایی در حل اختلافات است را تحت تاثیر قرار دهد.
با توجه به چالشهایی که در اجرای آرای داوری در برخی نظامهای حقوقی وجود دارد، بررسی وضعیت شناسایی و اجرای این آرا در کشورهای مختلف از اهمیت ویژهای برخوردار است. جمهوری اسلامی ایران نیز بهعنوان یکی از اعضای کنوانسیون نیویورک، چهارچوب خاصی برای شناسایی و اجرای آرای داوری تجاری بینالمللی در نظر گرفته است. برای آشنایی بیشتر با مبانی حقوقی، موانع احتمالی و رویههای اجرایی مرتبط با این موضوع در ایران، مطالعهی مقالهی «شناسایی و اجرای آرای داوری تجاری بینالمللی در ایران» توصیه میگردد.
۳. محدودیتهای نظارتی و شفافیت
یکی دیگر از معایب مهم داوری، نبود نظارت دقیق و رسمی است که در سیستمهای قضایی ملی وجود دارد. درحالیکه دادگاهها تحت نظارت و بازرسیهای گستردهتری عمل میکنند، فرآیند داوری بیشتر بهصورت خصوصی و با نظارت کمتر از سوی نهادهای دولتی یا قضایی انجام میشود. این موضوع میتواند بهویژه در اختلافات بزرگ و پیچیده که نیاز به شفافیت بیشتر دارند، به چالش تبدیل شود. علاوهبر این، محرمانه بودن جلسات داوری که در بسیاری از موارد، بهعنوان یک مزیت برای حفظ اطلاعات تجاری و شخصی طرفین محسوب میشود، ممکن است به کاهش سطح شفافیت و نظارت منجر شود. این مسئله میتواند در مواردی که نیاز به پاسخگویی عمومی یا بررسی دقیقتر تصمیمات وجود دارد، به مشکل تبدیل شود.
این معایب میتوانند باعث شوند که برخی از طرفین قراردادهای بینالمللی نسبت به داوری محتاط باشند و به دنبال روشهای دیگر حل اختلاف باشند؛ بنابراین، مهم است که طرفین قبل از انتخاب داوری بهعنوان روش حلوفصل اختلافات، مزایا و معایب آن را بهدقت ارزیابی کنند.
شرط داوری چه تاثیراتی بر نحوه طرح دعوا میگذارد؟

شرط داوری در قراردادهای بینالمللی، تاثیرات عمیقی بر نحوهی طرح و حلوفصل اختلافات میگذارد. این تاثیرات، بهویژه در مواردی که طرفین قرارداد قصد دارند از داوری بهعنوان روش اصلی حلوفصل اختلافات خود استفاده کنند، نمایان میشوند. در این بخش، به بررسی تاثیرات شرط داوری بر نحوهی طرح دعوا، انتخاب مراجع قضایی و تنظیم روند دعوا میپردازیم.
۱. نحوه اجرای شرط داوری در عمل
یکی از مهمترین تاثیرات شرط داوری بر نحوهی طرح دعوا این است که طرفین قرارداد بهطور پیشفرض متعهد به استفاده از داوری برای حلوفصل اختلافات خودند؛ بدان معنا که اگر اختلافی میان طرفین بهوجود آید، آنها نمیتوانند بهطور آزادانه به محاکم قضایی مراجعه کنند، بلکه باید ابتدا اختلاف را به داوری ارجاع دهند. این شرط، در واقع، حقوق طرفین را محدود میکند و آنها را ملزم میکند که ابتدا تلاش کنند اختلاف خود را از طریق داوری حلوفصل کنند؛ بنابراین، وقتی طرفین از یکدیگر شکایت میکنند، باید این شرط را در نظر بگیرند و تنها پس از شکست فرآیند داوری یا درصورتیکه داوری به هر دلیلی ممکن نباشد، میتوانند به مراجع قضایی مراجعه کنند.
در شرایط خاص، مانند اعمال تحریمهای بینالمللی، اجرای شرط داوری ممکن است با چالشهایی مواجه شود. تحریمها میتوانند بر انتخاب نهاد داوری، امکان انتقال وجوه یا حتی حضور طرفین در جلسات داوری اثرگذار باشند و عملا فرآیند داوری را مختل کنند؛ ازاینرو، درک تاثیر تحریمها بر داوری تجاری بینالمللی برای اشخاص و نهادهای فعال در عرصهی تجارت بینالملل امری ضروری است. برای بررسی دقیقتر ابعاد حقوقی این موضوع، مطالعهی مقالهی «تاثیر تحریمها بر داوری تجاری بینالمللی» توصیه میشود.
۲. تاثیر شرط داوری بر انتخاب مراجع قضایی
شرط داوری تاثیر مستقیم و قابل توجهی بر انتخاب مراجع قضایی دارد. درصورتیکه قرارداد شامل شرط داوری باشد، طرفین قرارداد نمیتوانند دعوا را در دادگاههای ملی یا محلی مطرح کنند. در عوض، آنها باید به داوری مراجعه نمایند. در بسیاری از موارد، شرط داوری مشخص میکند که داوری باید در کدام کشور و تحت چه قوانینی انجام شود. این امر باعث میشود که طرفین قرارداد بتوانند از شرایط قضایی کشور خاصی که ترجیح میدهند، بهرهمند شوند و احتمالا از قوانین و مقررات مساعدتری برای خود استفاده کنند؛ در نتیجه، این شرط، تعیینکنندهی انتخاب مرجع قضایی و نحوهی رسیدگی به اختلافات خواهد بود.
۳. تاثیر شرط داوری بر تنظیم روند دعوا
وجود شرط داوری، بهطور کلی، روند رسیدگی به اختلافات را تغییر میدهد. توافق طرفین قرارداد دربارهی حلوفصل اختلافاتشان از طریق داوری، به معنای تنظیم فرآیند دادرسی خارج از محاکم رسمی است. طرفین میتوانند خودشان فرآیند داوری، ازجمله تعداد داوران، نحوهی انتخاب آنها، قوانین حاکم بر داوری و مکان برگزاری جلسات داوری را مشخص کنند. این انعطافپذیری در تنظیم روند دعوا یکی از مزایای داوری بهشمار میآید. همچنین، در داوریهای بینالمللی معمولا طرفین میتوانند از داورانی با تخصصهای خاص استفاده کنند که این امر بهطور مستقیم بر کیفیت و دقت رسیدگی به دعوا تاثیر میگذارد.
رویه قضایی کشورهای مختلف درخصوص صلاحیت داوری چگونه است؟

موضوع صلاحیت داوری و اجرای شرط داوری یکی از مسائل پیچیده و چالشبرانگیز در حقوق بینالملل است. کشورهای مختلف ممکن است رویکردهای متفاوتی نسبت به پذیرش و اجرای شرط داوری داشته باشند. در این زمینه، رویهی قضایی کشورهای مختلف، بهویژه درخصوص چگونگی اجرای این شرط و پذیرش صلاحیت داوری، تاثیر قابل توجهی در روند رسیدگی به اختلافات خواهد داشت. در ادامه، به بررسی این رویهها و چالشهای مرتبط با آن در کشورهای مختلف میپردازیم.
۱. حمایت از شرط داوری در کشورهای توسعهیافته و اعضای کنوانسیونها
در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، بهویژه در ایالات متحده و کشورهای عضو اتحادیه اروپا، شرط داوری، بهعنوان یک مکانیسم کارآمد برای حلوفصل اختلافات تجاری بینالمللی شناخته میشود و معمولا دادگاهها از آن حمایت میکنند. در این کشورها، رویهی قضایی، بهطور معمول، به نفع داوری است و دادگاهها بهطور عمومی صلاحیت داوری را بر اساس شرایط قرارداد و اصول حقوق بینالملل پذیرفته و رعایت میکنند.
در این کشورها، کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ که بهعنوان سند بینالمللی اصلی در زمینهی شناسایی و اجرای آرای داوری شناخته میشود، بخش مهمی از چهارچوب حقوقی را تشکیل میدهد. کشورهای عضو این کنوانسیون، ازجمله ایالات متحده و بسیاری از کشورهای اتحادیهی اروپا، پذیرش شرط داوری و اجرای آرای داوری صادره را تسهیل میکنند. در این کشورهای توسعهیافته معمولا در مواردی که یکی از طرفین از اجرای شرط داوری خودداری کند، دادگاهها در راستای حمایت از داوری اقدام کرده و ارجاع به داوری را الزامی میکنند.
۲. چالشهای اجرای شرط داوری در کشورهای غیر عضو در کنوانسیونها
در کشورهایی که عضو کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ نیستند یا قوانین داخلیشان با اصول داوری بینالمللی همخوانی ندارد، مشکلات قابل توجهی در اجرای شرط داوری به وجود میآیند. در این کشورها، دادگاهها ممکن است از پذیرش شرط داوری خودداری کرده یا درخواست ارجاع به داوری را رد کنند؛ این امر میتواند به دلیل عدم تمایل به پذیرش آرای داوری خارجی یا نگرانیهای مربوط به نظارت و اجرای احکام قضایی بینالمللی باشد.
همچنین، در این کشورها، دادگاهها ممکن است اجرای آرای داوری را به تاخیر بیندازند یا به دلیل اختلافات در اصول حقوقی و عدم آشنایی با سازوکارهای داوری بینالمللی، مانع از اجرای صحیح و بهموقع آن شوند. این چالشها میتوانند در موارد خاص، کارایی و اثربخشی داوری بینالمللی را تحتالشعاع قرار دهند.
۳. کشورهای با نظامهای حقوقی خاص (نظامهای حقوقی اسلامی یا غیر مدنی)

در کشورهایی مانند برخی کشورهای اسلامی یا کشورهای با سیستمهای قضایی غیر مدنی که نظامهای حقوقی خاص دارند، اجرای شرط داوری میتواند با موانع قانونی روبهرو شود. در این کشورها، تفسیر شرط داوری معمولا تابع مقررات داخلی است که ممکن است محدودیتهایی را در زمینهی انتخاب داوران خارجی یا برگزاری جلسات داوری در کشورهای ثالث ایجاد کنند.
برای مثال، در برخی کشورهای اسلامی، پذیرش داوران خارجی یا اعمال حقوق خارجی در فرآیند داوری ممکن است با ملاحظات فرهنگی و دینی مواجه شود. در این کشورها، ممکن است شرط داوری فقط در صورتی قابل پذیرش باشد که با قوانین شریعت و اصول قانونی داخلی همخوانی داشته باشد. بهعلاوه، ممکن است نیاز به تنظیم قراردادهای خاص و رعایت اصول حقوقی خاصی برای پذیرش و اجرای شرط داوری در این کشورها وجود داشته باشد.
در برخی موارد، این کشورها ممکن است داوران داخلی را ترجیح دهند و برگزاری داوری در خارج از مرزهای کشور را محدود کنند. این محدودیتها میتواند فرآیند داوری را پیچیدهتر و زمانبرتر کنند و طرفین را با چالشهایی جدی در انتخاب مکان یا داوران مناسب مواجه نمایند.
در نهایت، رویهی قضایی کشورهای مختلف درخصوص صلاحیت داوری و اجرای شرط داوری میتواند بسیار متفاوت باشد و این امر میتواند تاثیراتی عمده بر نحوهی رسیدگی به اختلافات بینالمللی داشته بگذارد. در کشورهایی که به داوری بهعنوان یک مکانیسم موثر و قانونی برای حلوفصل اختلافات تجاری نگاه میکنند، شرط داوری بهراحتی قابل اجرا است و دادگاهها از آن حمایت میکنند؛ اما در کشورهایی که عضو کنوانسیونهای داوری نیستند یا قوانین خاصی دارند، ممکن است چالشهای قابل توجهی در پذیرش و اجرای شرط داوری به وجود آیند.
بنابراین، طرفین قراردادهای بینالمللی باید در نظر داشته باشند که قبل از گنجاندن شرط داوری در قرارداد خود، به سیستمهای قضایی کشورهای مختلف توجه کرده و از موانع احتمالی در اجرای داوری و پذیرش آرای داوری در آن کشورها آگاه شوند.
آیا پیمانها و کنوانسیونهای بینالمللی نقش موثری در تسهیل داوری دارند؟
داوری بینالمللی، بهعنوان ابزاری موثر برای حل اختلافات تجاری، در سطح جهانی با استفاده از پیمانها و کنوانسیونهای متعدد تقویت شده است. این پیمانها و کنوانسیونها، بهویژه در زمینهی شناسایی و اجرای آرای داوری، در کشورهای مختلف تاثیرات بسزایی دارند. در این بخش به تحلیل برخی از مهمترین این پیمانها و کنوانسیونها خواهیم پرداخت و بررسی میکنیم که چگونه این مقررات باعث تسهیل فرآیند داوری و اجرای رای داوری در کشورهای مختلف میشوند.
۱. کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸؛ اساس شناسایی و اجرای آرای داوری

کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ یکی از مهمترین اسناد بینالمللی در زمینهی داوری است که به شناسایی و اجرای آرای داوری خارجی میپردازد. این کنوانسیون، بهویژه در زمینهی تسهیل اجرای آرای داوری در کشورهای مختلف، اهمیت دارد و تاکنون توسط بیش از ۱۶۰ کشور امضا و تصویب شده است.
- شناسایی و اجرای آرای داوری: طبق کنوانسیون نیویورک، کشورهای عضو موظفاند آرای داوری صادرشده در کشورهای دیگر را شناسایی و اجرا کنند، مشروط بر اینکه این آرای داوری مطابق با شرایط خاص این کنوانسیون باشند؛ این امر باعث میشود که طرفین قراردادهای بینالمللی درصورت بروز اختلاف، مطمئن باشند که میتوانند از آرای داوری در کشورهای مختلف استفاده کنند.
- کاهش ریسک حقوقی: با این کنوانسیون، طرفین قراردادها میتوانند از اجرای آرا در کشورهایی که به این کنوانسیون پیوستهاند اطمینان حاصل کنند؛ این موضوع امنیت حقوقی را برای آنها فراهم میآورد.
۲. قوانین مدل آنسیترال (UNCITRAL Model Law)؛ استانداردسازی و تسهیل فرآیند داوری
قوانین مدل آنسیترال که در سال ۱۹۸۵ توسط کمیسیون حقوق تجارت بینالمللی سازمان ملل تدوین شدند، به کشورهای مختلف این امکان را میدهند که قوانین داخلی خود را با اصول داوری بینالمللی هماهنگ کنند. این قوانین مدل، بهویژه در فرآیند داوری بینالمللی، بهعنوان یک مبنای قانونی معتبر شناخته شدهاند.
- هماهنگی قوانین داخلی با قوانین بینالمللی: قوانین مدل آنسیترال به کشورهای مختلف کمک میکنند تا قوانینی برای داوری تدوین کنند که با اصول بینالمللی همخوانی داشته باشند؛ بنابراین در مواقعی که طرفین اختلافات خود را به داوری ارجاع میدهند، اطمینان حاصل میشود که فرآیند داوری بهطور استاندارد و هماهنگ با رویههای بینالمللی انجام میشود.
- حمایت از داوری در کشورهای مختلف: این قوانین مدل کمک میکند که داوری در کشورهای مختلف با شفافیت و هماهنگی بیشتری صورت گیرد و طرفین بتوانند از مزایای آن در حلوفصل اختلافات تجاری بهرهمند شوند.
۳. نقش پیمانها و کنوانسیونها در تسهیل اجرای شرط داوری
پیمانها و کنوانسیونهای بینالمللی، نهتنها فرآیند داوری را تسهیل میکنند، بلکه باعث کاهش ریسکهای حقوقی و ایجاد اطمینان در اجرای آرای داوری میشوند. در قراردادهای بینالمللی که طرفین از کشورهای مختلفاند، ممکن است اختلافات پیچیدهای در زمینههای حقوقی و تجاری وجود داشته باشند؛ اما باوجود این پیمانها، روند حلوفصل اختلافات سادهتر و مطمئنتر میشود.
- کاهش مشکلات اجرایی: با استفاده از پیمانها، مانند کنوانسیون نیویورک و قوانین مدل آنسیترال، طرفین میتوانند اطمینان داشته باشند که آرای داوری صادره در کشورهای مختلف بهراحتی شناسایی و اجرا خواهند شد؛ این ویژگی، بهویژه در تجارت بینالملل و در مواردی که طرفین قرارداد از سیستمهای حقوقی مختلف استفاده میکنند، بسیار مهم است.
- انتخاب نهاد داوری معتبر: پیمانها و کنوانسیونها همچنین انتخاب نهاد داوری و محل داوری را برای طرفین تسهیل میکنند. با استفاده از این اسناد بینالمللی، طرفین میتوانند از نهادهای داوری شناختهشده و معتبر استفاده کنند و مطمئن باشند که آرای صادره در کشورهای مختلف قابل اجرا خواهند بود.
۴. نقش پیمانها و کنوانسیونها در کاهش ریسکهای حقوقی و افزایش شفافیت

پیمانها و کنوانسیونهای بینالمللی در زمینهی داوری، بهویژه در محیطهای تجاری بینالمللی که طرفین از کشورهای مختلف با سیستمهای حقوقی متفاوت میآیند، موجب کاهش ریسکهای حقوقی میشوند. این پیمانها از طریق ایجاد یک چهارچوب واحد و معتبر، امنیت حقوقی برای طرفین فراهم میکنند و بهویژه در زمان اجرای آرای داوری در کشورهای مختلف از شفافیت بیشتری برخوردار میشوند.
در نهایت، پیمانها و کنوانسیونهای بینالمللی، مانند کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ و قوانین مدل آنسیترال، نقش مهمی در تسهیل فرآیند داوری و اجرای آرای داوری در کشورهای مختلف دارند. این اسناد، نهتنها امنیت حقوقی را برای طرفین قراردادهای بینالمللی فراهم میآورند، بلکه باعث هماهنگی فرآیند داوری و کاهش ریسکهای حقوقی میشوند؛ در نتیجه، استفاده از این پیمانها و کنوانسیونها، بهویژه در قراردادهای تجاری بینالمللی، موجب تسهیل حلوفصل اختلافات و افزایش کارایی داوری بینالمللی میشود.
مسائل مربوط به اجرای احکام داوری در کشورهای مختلف چیست؟
مسائل مربوط به اجرای احکام داوری در کشورهای مختلف یکی از بزرگترین چالشهای حقوقی در داوری بینالمللی است. باوجود اینکه کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ به کشورهای عضو دستور میدهد که آرای داوری صادره در کشورهای دیگر را به رسمیت شناخته و اجرا کنند، در عمل فرآیند اجرای این آرا ممکن است با مشکلات و چالشهای متعددی روبرو شود. این چالشها میتوانند از جنبههای مختلف حقوقی، اجرایی و اداری ناشی شوند که در ادامه به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
۱. مغایرت با نظم عمومی داخلی
یکی از بزرگترین مشکلات در اجرای آرای داوری، مخالفت برخی از دادگاهها با اجرای حکم به دلیل مغایرت آن با نظم عمومی کشور خود است. طبق ماده ۵ کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸، یکی از دلایل معتبر برای عدم اجرای رای داوری، مغایرت آن با نظم عمومی داخلی است. به عبارت دیگر، اگر رای داوری برخلاف اصول اساسی حقوقی یا مقررات ویژهی یک کشور باشد، ممکن است دادگاههای آن کشور از اجرای آن خودداری کنند.
این چالش، بهویژه در مواردی که موضوع داوری به مسائل حساس سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی مربوط باشد، برجستهتر میشود؛ برای مثال، در کشورهایی با قوانین خاص در زمینهی حقوق بشر یا قوانین ضد فساد، ممکن است یک رای داوری که با این قوانین مغایرت داشته باشد، رد شود.
۲. محدودیتهای حقوقی و نظارتی در برخی کشورها

در برخی کشورها، مشکلات حقوقی در فرآیند شناسایی و اجرای آرای داوری وجود دارد. این کشورها ممکن است به دلایلی مانند نداشتن قوانین داخلی هماهنگ با اصول داوری بینالمللی، فرآیند اجرای آرای داوری را پیچیده و زمانبر کنند. در این موارد، دادگاهها ممکن است برای اجرای رای داوری، نیاز به مستندات و مدارک اضافی داشته باشند که این امر موجب تاخیر و حتی عدم اجرای حکم میشود.
۳. چالشهای اجرایی در کشورهایی که به کنوانسیون نیویورک نپیوستهاند
کشورهایی که به کنوانسیون نیویورک نپیوستهاند، ممکن است اصول حقوقی متفاوتی را در زمینهی شناسایی و اجرای آرای داوری اتخاذ کنند. در این کشورها، حتی اگر رای داوری مطابق با شرایط دیگر اسناد بینالمللی باشد، اجرای آن ممکن است با دشواری مواجه شود؛ چراکه آن کشورها بهطور رسمی از اصول جهانی حمایت نمیکنند. این مسئله در کشورهایی با سیستمهای حقوقی خاص یا کشوری با قوانین محدودکننده در زمینهی داوری و اجرای آرا بیشتر مشاهده میشود.
۴. عدم وجود مقررات شفاف و هماهنگ در برخی کشورها
در برخی از کشورها، فرآیند شناسایی و اجرای آرا داوری ممکن است فاقد شفافیت کافی باشد. این عدم شفافیت میتواند به بروز مشکلاتی مانند عدم وضوح در فرآیند دادرسی، دیر رسیدن به نتیجه و نیاز به طی مراحل قانونی اضافی منجر شود؛ برای مثال، در برخی کشورها ممکن است نیاز باشد که دادگاههای داخلی تصمیمگیری مجدد در رابطه با اعتبار یا اجرا بودن حکم داوری داشته باشند که این موضوع باعث طولانی شدن روند و عدم اطمینان برای طرفین میشود.
۵. محدودیتهای ناشی از تفاسیر قضایی متفاوت
در بسیاری از کشورها، تفسیرهای مختلف قضایی و فرآیندهای قانونی متفاوت موجب میشوند که در اجرای احکام داوری در سطح بینالمللی همخوانی و هماهنگی وجود نداشته باشد. این مسئله در کشورهایی با سیستمهای حقوقی متفاوت، مانند کشورهای با سیستم حقوق مدنی و کشورهای با سیستم حقوقی کامنلو، بیشتر خود را نشان میدهد. تفسیرهای قضایی متفاوت ممکن است منجر به تاخیر یا حتی رد اجرای احکام داوری در برخی کشورهای خاص شوند.
۶. چالشهای اجرایی در داوریهای پیچیده یا فنی

در برخی از موارد، احکام داوری صادر شده در زمینههای خاص و پیچیده، مانند داوریهای فنی، علمی یا صنعتی، ممکن است با مشکلات اجرایی مواجه شوند. در این شرایط، ممکن است نیاز به تاسیس دادگاههای تخصصی یا هیئتهای داوری با دقت بیشتری در زمینهی اجرای حکم داوری باشد که در کشورهای مختلف وجود ندارد و این امر خود به چالشهای اجرایی دامن میزند.
در نهایت، اگرچه کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ ابزار مهمی برای تسهیل اجرای آرای داوری بینالمللی است، چالشهای اجرایی ناشی از مغایرت با نظم عمومی، محدودیتهای حقوقی، تفاسیر قضایی متفاوت و عدم شفافیت در فرآیندهای قانونی در برخی کشورها میتوانند به تاخیر و مشکلات قابل توجهی در اجرای احکام داوری منجر شود. در چنین شرایطی، طرفین قراردادهای بینالمللی باید از این مسائل آگاه باشند و برای انتخاب مکان داوری و نهاد داوری با دقت بیشتری اقدام کنند تا از بروز مشکلات احتمالی در مراحل بعدی جلوگیری کنند.
چالشهای مربوط به برقراری دادرسی منصفانه و عدم تبعیض کداماند؟
چالشهای مربوط به برقراری دادرسی منصفانه و عدم تبعیض در داوری بینالمللی، یکی از مسائل کلیدی و پیچیده در روند حل اختلافات تجاری و حقوقی است. در واقع، این چالشها بر اعتبار، صحت و قابلیت اجرای آرا و احکام داوری تاثیرات چشمگیری میگذارند. برخی از مهمترین چالشها در این زمینه عبارتاند از:
۱. تضمین استقلال و بیطرفی داوران
یکی از اصول بنیادین در داوری بینالمللی، استقلال و بیطرفی داوران است. طرفین باید اطمینان حاصل کنند که داوران بدون هرگونه تاثیرپذیری از عوامل خارجی و بدون هیچگونه تمایلات شخصی یا ارتباطات پیشین با یکی از طرفین، به اختلاف رسیدگی میکنند. درصورتیکه یک داور به دلیل ارتباطات قبلی یا وابستگیهای مالی با یکی از طرفین یا حتی به دلیل فشارهای سیاسی و اقتصادی، نتواند استقلال خود را حفظ کند، این امر میتواند به تبعیض در فرآیند داوری و نقض دادرسی منصفانه منجر شود.
در برخی مواقع، بهویژه در داوریهای بینالمللی که یکی از طرفین قدرت اقتصادی یا سیاسی بیشتری دارد، ممکن است این احساس وجود داشته باشد که داوری به نفع آن طرف صورت میگیرد؛ این موضوع میتواند باعث نارضایتی و عدم پذیرش رای داوری از سوی طرف مقابل شود.
۲. عدم توازن در قدرتهای اقتصادی یا سیاسی طرفین

یکی از دیگر چالشهای عمده، عدم برابری قدرتهای اقتصادی یا سیاسی میان طرفین است. بهویژه در قراردادهای بینالمللی که طرفین از کشورهای با سیستمهای حقوقی مختلف یا قدرتهای اقتصادی نابرابر میآیند، ممکن است احساس شود که طرف قویتر از امکانات و منابع بیشتری برای تاثیرگذاری بر روند داوری برخوردار است. در این شرایط، طرف ضعیفتر ممکن است احساس کند که بهطور ناعادلانهای تحت فشار قرار گرفته است و نتایج داوری به نفع طرف دیگر صادر میشوند.
این نابرابری میتواند به تبعیض در فرآیند داوری منجر شود، جایی که دسترسی نابرابر به منابع، متخصصان حقوقی و مشاوران باعث میشود که یکی از طرفین قادر به دفاع بهتر از خود باشد؛ این وضعیت ممکن است موجب از بین رفتن اعتماد به روند داوری و پذیرش ناعادلانهی آرای داوری شود.
۳. احتمال فساد و فشارهای سیاسی
یکی از دیگر چالشهای مهم در فرآیند داوری بینالمللی، احتمال فساد است. در برخی موارد، ممکن است فشارهای سیاسی یا اقتصادی بر داوران وارد شود که باعث تغییر در تصمیمات آنها یا اعمال نفوذ در فرآیند داوری شود. بهویژه در کشورهایی که سیستم قضایی و نظارتیشان ضعیفتر است یا نظارت کافی بر داوریها وجود ندارد، احتمال وقوع چنین فسادهایی افزایش مییابد.
۴. مسائل مربوط به دسترسی به اطلاعات و شفافیت
در بسیاری از داوریهای بینالمللی، دسترسی به اطلاعات برای طرفین ممکن است بهطور نابرابر باشد؛ این امر، بهویژه در مواردی که یکی از طرفین از نظر مالی یا فنی برتری دارد، میتواند موجب تبعیض شود. اگر یکی از طرفین نتواند به مدارک و مستندات ضروری دسترسی پیدا کند یا از امکانات مشاوران متخصص بهرهمند نباشد، روند داوری ممکن است بهطور ناعادلانهای به نفع طرف دیگر پیش برود.
علاوهبر این، محرمانه بودن جلسات داوری نیز گاهی میتواند موجب عدم شفافیت شود. اگر اطلاعات جلسات داوری بهدرستی به اشتراک گذاشته نشوند یا طرفین نتوانند از مراحل مختلف داوری مطلع شوند، این امر میتواند موجب عدم اعتماد به فرآیند و نتایج آن گردد.
۵. چالشهای مربوط به شفافیت و امکان تجدیدنظر

در برخی موارد، فرآیند داوری فاقد شفافیت کافی است و طرفین نمیتوانند بهطور کامل از دلایل صدور رای داوری مطلع شوند؛ این امر ممکن است موجب تردید در صحت و عدالت تصمیمات شود. درصورتیکه فرآیند داوری برای یک طرف ناعادلانه به نظر برسد و امکان تجدیدنظر وجود نداشته باشد، طرف مذکور ممکن است تصمیم به رد یا عدم پذیرش رای داوری بگیرد.
۶. محدودیتهای قانونی و دسترسی به دادگاههای داخلی
برخی کشورها، بهویژه در نظامهای حقوقی خاص، ممکن است برای جلوگیری از تبعیض و تضمین دادرسی منصفانه، محدودیتهایی برای استفاده از داوری اعمال کنند. بهطور خاص، در مواردی که یکی از طرفین احساس کند که در روند داوری ناعادلانه عمل شده است، ممکن است تمایل به مراجعه به دادگاههای داخلی خود داشته باشد؛ این اقدام ممکن است روند داوری را پیچیده و طولانی کند و به کاهش کارآیی فرآیند داوری بینالمللی منجر شود.
در نهایت، چالشهای مربوط به دادرسی منصفانه و عدم تبعیض در داوری بینالمللی، میتوانند اعتبار و کارآیی فرآیند داوری را تحت تاثیر قرار دهند. برای مقابله با این چالشها، باید سیستمهای نظارتی موثری وجود داشته باشد که مستقل و بیطرف بودن داوران را تضمین کند و دسترسی برابر طرفین به اطلاعات و منابع را فراهم آورد. علاوهبر این، بهبود شفافیت، ایجاد ضمانتهای اجرایی برای جلوگیری از فساد و اتخاذ رویکردهای قانونی مناسب میتواند به افزایش اعتماد طرفین به فرآیند داوری و بهبود کیفیت آرا کمک کند.
مسائل اجرایی و تصمیمگیری در شرایط عدم رعایت شرط داوری از سوی یکی از طرفین کداماند؟
مسئلهی عدم رعایت شرط داوری از سوی یکی از طرفین، یکی از چالشهای عمده در داوریهای بینالمللی است که میتواند تاثیرات منفی قابل توجهی بر روند حل اختلافات و اجرای آرا داشته باشد. در این شرایط، مسائل اجرایی و تصمیمگیریهای مختلفی به وجود میآیند که میتوانند فرآیند داوری را پیچیده و زمانبر کنند. در ادامه، برخی از مسائل و چالشهای اجرایی و تصمیمگیری در این شرایط بررسی میشوند.
۱. لزوم مراجعه به دادگاههای ملی برای اعمال شرط داوری
یکی از مسائل عمده در زمانی که یکی از طرفین از پذیرش شرط داوری خودداری میکند، لزوم مراجعه به دادگاههای ملی برای اجبار به پذیرش داوری است. طبق اصول حقوق بینالملل، هرچند شرط داوری بهعنوان یک توافق قرارداد میتواند الزامآور باشد، درصورتیکه یکی از طرفین از حضور در داوری امتناع کند، طرف دیگر مجبور است برای اجبار به اجرای شرط داوری، درخواست ارجاع به داوری را از دادگاههای ملی دریافت کند. دادگاهها معمولا بررسی میکنند که شرط داوری در قرارداد معتبر و اجرایی است یا خیر؛ این فرآیند میتواند وقتگیر و پرهزینه باشد و باعث تاخیر در شروع فرآیند داوری شود.
۲. چالشهای مربوط به تفسیر و اجرای شرط داوری

در برخی موارد، ممکن است تفسیر شرط داوری میان طرفین محل اختلافنظر باشد. یکی از طرفین ممکن است استدلال کند که شرط داوری در قرارداد بهطور صحیح یا دقیق بیان نشده است یا اینکه بر اساس قوانین داخلی، این شرط قابل اعمال نیست. دادگاههای ملی میتوانند با تفسیرهای مختلفی از شرط داوری مواجه شوند که ممکن است منجر به تاخیر در فرآیند حل اختلاف شود.
علاوهبر این، ممکن است برخی کشورهای داخلی که بهطور مستقیم به کنوانسیونهای بینالمللی، مانند کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸، نپیوستهاند، اجرای شرط داوری را رد کنند یا شرایط خاصی را برای اجرای آن در نظر بگیرند؛ این موارد میتواند موجب پیچیدگیهای اجرایی و کاهش شفافیت در روند داوری شوند.
۳. هزینهها و زمان اضافی
در شرایطی که یکی از طرفین از اجرای شرط داوری امتناع میکند و مجبور به مراجعه به دادگاههای ملی برای اجبار به ارجاع به داوری میشود، هزینهها و زمان مربوط به این روند افزایش مییابند. علاوهبر هزینههای قانونی، احتمالا زمان زیادی برای رسیدگی به این موضوع در دادگاههای ملی صرف خواهد شد که این موضوع میتواند به تاخیر در فرآیند حل اختلاف و افزایش فشار بر طرفین منجر شود.
۴. ریسکهایی از جمله فقدان شفافیت در داوری
اگر شرط داوری بهدرستی رعایت نشود و طرفین از اجرای آن خودداری کنند، این مسئله میتواند به کاهش اعتماد در فرآیند داوری منجر شود. وقتی طرفین به دلیل امتناع یکی از آنها از پذیرش داوری به دادگاهها روی میآورند، ممکن است شفافیت روند حل اختلاف و ضمانتهای اجرایی که معمولا در داوریهای بینالمللی وجود دارند، از بین بروند.
۵. تاثیرات بر اعتبار داوری و اعتماد به سیستم حل اختلاف
عدم رعایت شرط داوری از سوی یکی از طرفین میتواند باعث ورود آسیب به اعتبار فرآیند داوری شود. اگر طرفی که از داوری امتناع میکند، موفق به جلب حمایت دادگاههای ملی شود، این امر میتواند موجب کاهش اعتماد طرفین به داوری، بهعنوان یک روش موثر و مستقل برای حل اختلافات تجاری بینالمللی شود. همچنین ممکن است این وضعیت باعث ایجاد تردیدهای جدی درخصوص بیطرفی و عدالت در فرآیند داوری شود.
۶. سختی در انتخاب مرجع داوری و مکان آن

درصورتیکه یکی از طرفین از پذیرش شرط داوری امتناع کند، پیدا کردن یک مرجع داوری مناسب و توافق بر روی محل داوری نیز ممکن است با دشواریهای اضافی روبهرو شود؛ این مشکلات میتواند بهویژه در قراردادهای بینالمللی که طرفین از کشورهای مختلف با سیستمهای حقوقی متفاوت حضور دارند، به مشکلات اجرایی پیچیدهای تبدیل شوند.
در نهایت، عدم رعایت شرط داوری از سوی یکی از طرفین میتواند به بروز مشکلات حقوقی و اجرایی متعددی منجر شود. این مسائل میتوانند به تاخیر، هزینههای اضافی و پیچیدگیهای فرآیند داوری دامن بزنند. برای مقابله با این چالشها، طرفین قراردادها باید اطمینان حاصل کنند که شرط داوری بهطور شفاف و دقیق تنظیم شده است و از حمایتهای قانونی و پیمانهای بینالمللی، مانند کنوانسیون نیویورک، برای تسهیل اجرای آن استفاده کنند. همچنین، اتخاذ یک رویهی مشخص و مورد توافق برای حل اختلافات میتواند از بروز این مشکلات جلوگیری کند.
طرح دعوا درصورت وجود شرط داوری بهصورت قانونی و عملی چه مراحلی دارد؟
درصورت وجود شرط داوری در قرارداد بینالمللی، طرفین باید ابتدا تلاش کنند تا اختلافات خود را از طریق داوری حلوفصل کنند. اگر یکی از طرفین از اجرای شرط داوری خودداری کند، طرف دیگر میتواند برای اجبار به اجرای شرط داوری و ارجاع دعوا به داوری، اقدام قانونی انجام دهد. مراحل طرح دعوا در این شرایط بهطور قانونی و عملی به شرح زیرند:
۱. مرحله اول؛ تلاش برای حلوفصل اختلافات از طریق مذاکره یا گفتگوهای مستقیم
در بسیاری از قراردادهای بینالمللی، شرط داوری، بهطور خاص، بیان میکند که قبل از ارجاع به داوری، طرفین باید تلاش کنند تا اختلافات خود را از طریق مذاکره یا گفتگوهای مستقیم حلوفصل کنند؛ این مرحله گاهی بهعنوان مراحل پیشداوری شناخته میشود. هدف این مرحله، یافتن راهحل مسالمتآمیز قبل از شروع فرآیند رسمی داوری است.
اقدامات عملی مرحله اول:
- شروع فرآیند مذاکره با طرف مقابل و تلاش برای رسیدن به یک توافق؛
- مستند کردن تمامی مذاکرات و توافقها؛
- توافق بر شرایط و محل داوری درصورت عدم حل اختلاف از طریق مذاکره.
۲. مرحله دوم؛ درخواست داوری رسمی

اگر طرفین نتوانند از طریق مذاکره یا گفتگو به توافق برسند، طرفی که خواهان داوری است باید درخواست داوری رسمی را به مرکز داوری مشخصشده در قرارداد یا مرجع داوری مربوطه ارسال کند. درخواست داوری معمولا شامل جزئیات اختلافات و مباحث مربوط به آن است و میتواند شامل معرفی داور (درصورت توافق بر روی یک داور خاص] و اعلام آمادگی برای آغاز فرآیند داوری باشد.
اقدامات عملی مرحله دوم:
- ارسال درخواست رسمی به مرجع داوری مورد نظر؛
- تعیین داور یا داوران [اگر این مسئله در قرارداد پیشبینی نشده باشد، از مرجع داوری خواسته میشود که داوران را منصوب کند]؛
- تعیین محل و زبان داوری [اگر مشخص نشده باشد]؛
- پرداخت هزینههای اولیهی داوری [درصورت لزوم].
۳. مرحله سوم؛ درخواست از دادگاه برای اجبار به داوری
درصورتیکه یکی از طرفین از ارجاع دعوا به داوری خودداری کند یا از همکاری در روند داوری امتناع نماید، طرف مقابل میتواند از دادگاه درخواست کند که اجرای شرط داوری را اجباری کند و دعوا را به داوری ارجاع دهد؛ این مرحله، بهویژه در کشورهایی که شرط داوری را الزامآور نمیدانند یا طرف مقابل از پذیرش آن امتناع میکند، ضروری است.
اقدامات قانونی مرحله سوم:
- مراجعه به دادگاه: طرفی که خواهان داوری است باید از دادگاه درخواست کند که با ارجاع دعوا به داوری موافقت کند. دادگاهها معمولا این درخواست را بهویژه درصورتیکه شرط داوری معتبر باشد، پذیرفته و دستور ارجاع دعوا به داوری صادر میکنند.
- ارائه شواهد و مدارک: برای درخواست از دادگاه، طرفین باید دلایل معتبر برای الزام به داوری [ازجمله موجود بودن شرط داوری در قرارداد] را به دادگاه ارائه دهند.
- تصمیم دادگاه: دادگاه بررسی خواهد کرد که آیا شرط داوری بهطور معتبر در قرارداد درج شده است و شرایط برای ارجاع دعوا به داوری فراهم است یا خیر. درصورتیکه دادگاه تصمیم به ارجاع دعوا به داوری بگیرد، ممکن است دستور دهد که دعوا به مرکز داوری مشخصشده ارسال شود.
۴. مرحله چهارم؛ اجرای رای داوری

پس از آنکه داوران به اختلافات رسیدگی کردند و رای داوری را صادر کردند، طرفین باید آماده باشند تا رای داوری را در کشورهای مختلف به اجرا درآورند. برای اجرای رای داوری، شرایط مختلفی، مانند الحاق کشورها به کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸، باید مورد توجه قرار گیرند.
اقدامات قانونی مرحله چهارم:
- درخواست اجرای رای داوری: طرف پیروز میتواند از دادگاههای ملی برای اجرای رای داوری درخواست کند. طبق کنوانسیون نیویورک، کشورهای عضو موظفاند که آرای داوری خارجی را به رسمیت شناخته و آنها را اجرا کنند، مگر اینکه دلایل خاصی وجود داشته باشد که اجرای آن را غیر ممکن سازند.
- بررسی شرایط اجرای رای: دادگاهها باید بررسی کنند که رای داوری مطابق با شرایط کنوانسیونها و مقررات داخلی قابل اجرا است یا خیر.
در نهایت، طرح دعوا درصورت وجود شرط داوری در قراردادهای بینالمللی معمولا شامل تلاش برای حل اختلاف از طریق مذاکره، درخواست داوری رسمی و درصورت نیاز، درخواست از دادگاه برای اجبار به داوری است. این فرآیند، بهویژه زمانی که یکی از طرفین از پذیرش داوری امتناع میکند، پیچیده میشود؛ اما با استفاده از مقررات و ابزارهای بینالمللی، مانند کنوانسیون نیویورک، امکان اجرای موثر و شفاف رای داوری در کشورهای مختلف فراهم میشود.
«بررسی اقدامات قانونی برای اجرای شرط داوری در صورت تخلف از آن» چیست؟
درصورتیکه یکی از طرفین از ارجاع دعوا به داوری خودداری کند، طرف دیگر میتواند برای اجباری کردن اجرای شرط داوری به دادگاههای صالح مراجعه کند. در چنین شرایطی، اقدامات قانونی برای اجرای شرط داوری بهطور کلی شامل چند مرحله است که آنها را در اینجا بررسی میکنیم.
۱. درخواست از دادگاه برای اجرای شرط داوری
اگر یکی از طرفین از پذیرش داوری یا ارجاع دعوا به داوری خودداری کند، طرف مقابل میتواند با ارائهی یک دادخواست به دادگاههای صالح، درخواست نماید که اجرای شرط داوری را اجباری کند. این دادخواست باید حاوی مستندات و دلایل معتبر باشد که نشان دهند شرط داوری در قرارداد معتبر و الزامآور است.
اقدامات قانونی:
- طرفی که خواهان اجرای شرط داوری است باید مستندات قرارداد و شرط داوری را به دادگاه ارائه دهد؛
- دادگاه باید بررسی کند که شرط داوری بهدرستی در قرارداد درج شده و شرایط آن مطابق با قوانین داخلی کشور و اصول بینالمللی است یا خیر.
۲. بررسی اعتبار شرط داوری توسط دادگاه

یکی از مهمترین مراحل در درخواست اجرای شرط داوری، بررسی اعتبار آن توسط دادگاه است. دادگاه باید تعیین کند که شرط داوری در قرارداد، بر اساس قوانین ملی و بینالمللی، معتبر است یا خیر. برای این کار، دادگاه باید به نکات زیر توجه کند:
- معتبر بودن قرارداد: دادگاه بررسی میکند که قرارداد بین طرفین معتبر و قانونی است و آیا این قرارداد دارای شرایط الزامآور برای ارجاع دعوا به داوری است.
- قانون حاکم بر قرارداد: ممکن است برای بررسی اعتبار شرط داوری، دادگاه نیاز به بررسی مقررات بینالمللی، قوانین کشور و توافقات طرفین داشته باشد. دادگاه باید اطمینان حاصل کند که شرایط درجشده در قرارداد از نظر قانونی صحیحاند.
- کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸: در کشورهایی که به کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ ملحق شدهاند، دادگاهها معمولا از این کنوانسیون برای ارزیابی اعتبار و اجرای شرط داوری استفاده میکنند. طبق این کنوانسیون، کشورهای عضو موظفاند که آرای داوری را درصورتیکه مطابق با شرایط آن باشند، به رسمیت شناخته و اجرا کنند؛ این امر به دادگاهها کمک میکند تا شرایط لازم برای اجرای شرط داوری را شناسایی کنند.
۳. تاثیر معاهدات بینالمللی در اجرای شرط داوری
کشورهایی که به معاهدات بینالمللی، مانند کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸، پیوستهاند، در فرآیند اجرای شرط داوری به این معاهدات پایبندند. کنوانسیون نیویورک که بیش از ۱۶۰ کشور به آن پیوستهاند، این تضمین را میدهد که آرای داوری خارجی به رسمیت شناخته شدهاند و قابل اجرا خواهند بود.
نقش کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ در اجرای شرط داوری:
- اجرای آرای داوری بینالمللی: کنوانسیون نیویورک، بهویژه در زمینهی شناسایی و اجرای آرای داوری در کشورهای مختلف، نقش بسیار مهمی دارد. دادگاهها بهطور معمول از این معاهده برای تضمین اعتبار و اجرای شرط داوری استفاده میکنند.
- حمایت از داوری: کنوانسیون نیویورک این امکان را فراهم میکند که طرفین قراردادهای بینالمللی بتوانند درصورت بروز اختلاف، از داوری استفاده کرده و آرای داوری خود را در کشورهای مختلف اجرا کنند.
۴. تاثیر قوانین ملی بر اجرای شرط داوری
در برخی از کشورها، قوانین ملی ممکن است بر اجرای شرط داوری تاثیرگذار باشند. برخی کشورها، بهویژه کشورهایی که به کنوانسیونهای بینالمللی نپیوستهاند یا قوانین ملی آنها با اصول داوری بینالمللی همخوانی ندارد، ممکن است از اجرای شرط داوری امتناع کنند یا روند اجرای آن را کند و پیچیده کنند.

چالشهای اجرایی:
- مغایرت با نظم عمومی: برخی از کشورها ممکن است درصورتیکه رای داوری مغایر با نظم عمومی داخلی یا حقوق اساسیشان باشد، از اجرای آن خودداری کنند؛ این موضوع میتواند چالشهای حقوقی ایجاد کند.
- رویههای قضایی پیچیده: در برخی از کشورهای غیر عضو در کنوانسیونها، فرآیند اجرای رای داوری ممکن است با مشکلات اجرایی مواجه شود و دادگاهها ممکن است شرایط خاصی برای پذیرش و اجرای رای داوری داشته باشند.
در نهایت، اجرای شرط داوری درصورتیکه یکی از طرفین از پذیرش آن خودداری کند، نیاز به اقدامات قانونی دقیق دارد. دادگاهها ابتدا بررسی میکنند که آیا شرط داوری معتبر و الزامآور است و سپس بر اساس معاهدات بینالمللی، بهویژه کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸، این شرط را اجرا میکنند. در کشورهایی که به این معاهدات ملحق شدهاند، معمولا اجرای شرط داوری بهصورت قانونی و بدون مانع انجام میشود، درحالیکه در کشورهایی با قوانین داخلی متفاوت، ممکن است مشکلات اجرایی وجود داشته باشد.
تاثیرات حقوقی عدم اجرای شرط داوری و موارد قابل درخواست از دادگاهها چیست؟
عدم اجرای شرط داوری میتواند تاثیرات قانونی قابل توجهی داشته باشد که در روند حلوفصل اختلافات تجاری بینالمللی تاثیرگذارند. درصورتیکه یکی از طرفین از پذیرش شرط داوری امتناع کند، طرف دیگر میتواند از دادگاههای ملی درخواست کند که اجرای شرط داوری را اجباری کند. در این زمینه، مراحل و تاثیرات مختلفی وجود دارد. . برخی از این تاثیرات عبارتاند از:
۱. طرح دعوا در محاکم قضایی
اگر یکی از طرفین از اجرای شرط داوری خودداری کند، طرف مقابل میتواند به دادگاههای ملی مراجعه کند و درخواست کند که شرط داوری بهطور قانونی اجرا شود. دادگاه باید بررسی کند که شرط داوری بهدرستی در قرارداد درج شده است و طبق قوانین داخلی و اصول بینالمللی باید به آن عمل شود یا خیر. اگر دادگاه به این نتیجه برسد که شرط داوری معتبر است، میتواند دستور دهد که طرفین به داوری ارجاع داده شوند.
۲. احکام قضایی و اجرای آرای داوری

اگر دادگاه حکم به اجرای شرط داوری دهد، این حکم میتواند در کشورهای مختلف، بهویژه در کشورهایی که به کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸ پیوستهاند، به رسمیت شناخته شود. این کنوانسیون از اجرای آرای داوری در سطح بینالمللی حمایت میکند؛ اما در کشورهایی که عضو این معاهده نیستند، اجرای آرای داوری ممکن است با مشکلات و تاخیرهای بیشتری مواجه شود.
۳. محرومیت از درخواستهای قانونی دیگر
در برخی موارد، عدم پذیرش شرط داوری میتواند منجر به محرومیت از برخی درخواستهای قانونی دیگر شود؛ برای مثال، طرفی که از اجرای شرط داوری خودداری میکند، ممکن است از درخواست برای صدور حکم اجرایی یا دیگر حقوق قانونی در دادگاههای ملی محروم شود. این امر ممکن است به نفع طرف مقابل تمام شود و موجب کاهش قدرت طرفی که از داوری امتناع کرده است.
۴. پیچیدگیها و تاخیر در روند حل اختلاف
عدم اجرای شرط داوری میتواند منجر به پیچیدگیهای حقوقی و تاخیر در روند حل اختلافات شود؛ این تاخیرها نهتنها هزینهبرند، بلکه باعث کاهش اعتماد به فرآیند داوری و افزایش زمان لازم برای حل اختلاف میشوند.
در نهایت، عدم اجرای شرط داوری میتواند تبعات قانونی قابل توجهی، ازجمله طرح دعوا در محاکم قضایی، مشکلات در اجرای احکام داوری، محرومیت از درخواستهای قانونی دیگر و پیچیدگیهای حقوقی به دنبال داشته باشد؛ به همین دلیل، طرفین باید پیش از امضای قراردادهای بینالمللی، اعتبار و قابلیت اجرایی شرط داوری را بررسی کنند و درصورت بروز مشکلات، از ابزارهای قانونی برای اجرای آن بهره ببرند.

بهطور کلی، آگاهی از چالشها و پیچیدگیهای اجرایی شرط داوری میتواند از بروز مشکلات قضایی و اقتصادی جلوگیری کند. مشاورهی حقوقی حرفهای در این زمینه میتواند کمک بزرگی در تنظیم قراردادها و اطمینان از اجرای صحیح این شروط باشد.
کارشناسان موسسهی حقوقی لیبرالا با تخصص در مشاوره و دفاع در دعاوی بینالمللی، آمادهاند تا در تمامی مراحل تنظیم و اجرای شروط داوری شما را یاری کنند. با ما تماس بگیرید تا از مشاورهی تخصصی در زمینهی داوری بینالمللی بهرهمند شوید و اطمینان حاصل کنید که قراردادهایتان بهدرستی و بدون مشکل اجرا خواهند شد.