بررسی صلاحیت دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) در رسیدگی به دعاوی بینالمللی، یکی از پایهایترین موضوعاتی است که در تحلیل عملکرد این نهاد قضایی بینالمللی باید مد نظر قرار گیرد. دیوان بینالمللی دادگستری، بهعنوان رکن اصلی قضایی سازمان ملل متحد، از زمان تاسیس خود در سال ۱۹۴۵ تا به امروز نقش محوری در تفسیر و اجرای قواعد حقوق بینالملل ایفا کرده است.
متخصصان موسسه حقوقی لیبرالا در این مقاله قصد دارند به بررسی صلاحیت دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) در رسیدگی به دعاوی بینالمللی بپردازند و با تمرکز بر ابعاد عملی و رویهای، تصویری روشن از ظرفیتها و محدودیتهای این نهاد در حل اختلافات بینالمللی ارائه دهند.
هر دعوایی نمیتواند مستقیما به دیوان بینالمللی دادگستری ارجاع شود؛ چراکه نخستین مانع، موضوع صلاحیت است؛ یعنی بررسی اینکه دیوان اساسا اختیار قانونی رسیدگی به اختلاف مطروحه را دارد یا نه. صلاحیت دیوان، بهطور عمده، مبتنیبر رضایت طرفین دعواست. این رضایت میتواند از طریق پذیرش صلاحیت اجباری بر اساس بند ۲ ماده ۳۶ اساسنامه دیوان، توافقنامههای دوجانبه یا چندجانبه یا حتی از طریق پذیرش ضمنی در طول دعوا شکل گیرد. این تنوع در شیوههای ابراز رضایت، بهویژه در پروندههایی که با مسائل سیاسی یا اختلافات حاد بینالمللی گره خوردهاند، باعث شده که صلاحیت دیوان همواره محل مناقشه و بررسی دقیق باشد.
از سوی دیگر، دیوان بینالمللی دادگستری علاوهبر رسیدگی به دعاوی ترافعی، صلاحیت ارائهی نظرات مشورتی را نیز دارد؛ امری که اگرچه الزامآور نیست، در تعیین رویههای حقوقی بینالمللی اثرگذار است. همین تنوع صلاحیتی، موجب شده تا وکلا، مشاوران حقوقی بینالمللی و دولتها برای موفقیت در پروندههای خود، شناخت دقیقی از حدود و کیفیت صلاحیت دیوان داشته باشند.
در بررسی صلاحیت دیوان بینالمللی دادگستری، یکی از مسائلی که باید به آن توجه داشت، اهمیت تعیین مرجع حل اختلاف و درج شرط داوری در قراردادهای بینالمللی است؛ چراکه در بسیاری از موارد، طرفین، بهویژه در قراردادهای تجاری بینالمللی، ترجیح میدهند بهجای ارجاع به دیوان، اختلافات خود را از طریق داوری حل کنند. این امر، بهویژه در قراردادهایی که پیچیدگیهای حقوقی و تجاری زیادی دارند، حائز اهمیت است؛ زیرا طرفین میتوانند مرجع حل اختلاف مورد نظر خود را از پیش مشخص کنند تا درصورت بروز اختلاف، فرآیند حلوفصل بهصورت کارآمد و سریعتر انجام گیرد.
علاوهبر این، تعیین مرجع داوری به طرفین این امکان را میدهد که از مزایای آن، نظیر تخصصی بودن مرجع و سرعت در رسیدگی، برخوردار شوند؛ بنابراین، اگر میخواهید بیشتر در این زمینه بدانید و با جزئیات اهمیت درج شرط داوری و تعیین صلاحیت مرجع حل اختلاف آشنا شوید، به مقالات «نقش شرط داوری در قراردادهای بینالمللی و تاثیر آن در نحوه طرح دعوا» و «اهمیت درج شرط داوری و تعیین صلاحیت مرجع حل اختلاف در قراردادهای بینالمللی» مراجعه کنید.
دیوان بینالمللی دادگستری چگونه صلاحیت خود را در دعاوی بینالمللی احراز میکند؟
اولین گام برای رسیدگی به هر دعوای بینالمللی در دیوان بینالمللی دادگستری، بررسی صلاحیت این دیوان برای رسیدگی به موضوع مورد نظر است. بر اساس اصول حاکم، دیوان تنها در صورتی میتواند به دعاوی رسیدگی کند که صلاحیت آن بهطور صریح یا ضمنی توسط دولتهای طرف اختلاف پذیرفته شده باشد؛ بنابراین، رضایت دولتها شرط ضروری و اولیه برای احراز صلاحیت دیوان است.

صلاحیت دیوان به سه شکل مختلف احراز میشود:
۱. اعلامیههای پذیرش صلاحیت اجباری: طبق بند ۲ ماده ۳۶ اساسنامهی دیوان، دولتها میتوانند از طریق اعلامیهای رسمی، صلاحیت اجباری دیوان را در برابر دیگر دولتهایی که چنین اعلامیهای صادر کردهاند، بپذیرند؛ این اعلامیهها بهطور کلی امکان رسیدگی دیوان را برای همهی دعاوی مشابه فراهم میکنند.
۲. توافقنامههای خاص: در این حالت، دو یا چند دولت بهطور خاص با امضای توافقنامهای، صلاحیت دیوان را برای رسیدگی به یک دعوای خاص به رسمیت میشناسند؛ این شیوه رایجترین روش برای ارجاع دعاوی به دیوان است و معمولا در مواردی که طرفین قصد دارند اختلافات خود را از طریق نهاد قضایی بینالمللی حلوفصل کنند، استفاده میشود.
۳. رضایت ضمنی: در برخی موارد، ممکن است یکی از طرفین یک دعوا را بدون اعتراض به صلاحیت دیوان به آن ارجاع دهد. اگر طرف مقابل نیز بدون اعتراض در فرآیند رسیدگی مشارکت کند، این نیز به نوعی رضایت ضمنی به صلاحیت دیوان تلقی میشود.
دیوان بینالمللی دادگستری با دقت به بررسی این اشکال مختلف رضایت میپردازد و اطمینان حاصل میکند که شرایط صلاحیت مطابق با اساسنامه آن فراهم شده است یا خیر. در بسیاری از پروندهها، چالشهای مربوط به صلاحیت دیوان خود میتواند منجر به ایجاد منازعات پیچیدهای شود و حتی ممکن است سالها وقت دیوان را به خود اختصاص دهد. این مسئله اهمیت آگاهی دقیق و تخصصی از اصول و روندهای صلاحیتی دیوان را برای دولتها و وکلای بینالمللی دوچندان میکند.
چه تفاوتی بین صلاحیت مشورتی و ترافعی دیوان بینالمللی دادگستری وجود دارد؟
دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) دارای دو نوع صلاحیت اصلی است: صلاحیت ترافعی و صلاحیت مشورتی. درک تفاوت این دو صلاحیت برای فهم بهتر نقش دیوان در نظام حقوقی بینالمللی ضروری است.

۱. صلاحیت ترافعی: این صلاحیت مربوط به رسیدگی به اختلافات حقوقی بین دولتها است. در این موارد، طرفین اختلافات خود را به دیوان ارجاع میدهند و از دیوان میخواهند که با صدور رای، مسئله را حلوفصل کند. آرای صادره در این صلاحیت الزامآور و قابل اجرایند و طرفین باید آن را رعایت کنند. به عبارت دیگر، دیوان در صلاحیت ترافعی، نقش یک دادگاه قضایی را ایفا میکند و تصمیمات آن برای دولتها الزامآور است.
۲. صلاحیت مشورتی: در این نوع صلاحیت، دیوان وارد رسیدگی به اختلافات بین دولتها نمیشود. بهجای آن، سازمانهای بینالمللی یا نهادهای وابسته به سازمان ملل از دیوان درخواست مشورت حقوقی میکنند. نظرات دیوان در این موارد الزامآور نیستند و صرفا بهعنوان راهنمایی حقوقی برای سازمانهای بینالمللی محسوب میشوند؛ این نظرات میتوانند به روشنسازی مسائل حقوقی کمک کنند و تاثیر زیادی بر تفسیر قواعد حقوق بینالملل عمومی داشته باشند.
تمایز میان این دو صلاحیت، علاوهبر تفاوت در فرآیند رسیدگی، در آثار حقوقی آنها نیز بسیار مهم است. رای صادره در صلاحیت ترافعی الزامآور و قابل اجرا است، درحالیکه نظریهی مشورتی دیوان بهطور مستقیم هیچگونه الزام حقوقی برای دولتها ایجاد نمیکند؛ اما از حیث وزن و اعتبار حقوقی در سطح بینالمللی بسیار مهم است و میتواند در تفسیر و اجرای قواعد بینالمللی تاثیرگذار باشد.
دیوان بینالمللی دادگستری چگونه به دعاوی بینالمللی رسیدگی میکند؟ فرآیند رسیدگی دیوان بینالمللی دادگستری به دعاوی بینالمللی
فرآیند رسیدگی دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) به دعاوی بینالمللی از یک ساختار دقیق و رسمی پیروی میکند که در آن، تمامی مراحل بهطور شفاف و منظم انجام میشوند. این فرآیند بهطور کلی شامل چهار مرحلهی اصلی است.

۱. ثبت دعوا و اطلاعرسانی: فرآیند رسیدگی با ثبت دعوا توسط یکی از طرفین آغاز میشود. پس از ثبت دعوا، طرف مقابل از این موضوع مطلع میشود و فرصت مییابد تا به دعوا پاسخ دهد.
۲. مراحل کتبی: در این مرحله، طرفین اختلاف بهطور کتبی دلایل، مستندات و ادعاهای حقوقی خود را به دیوان ارائه میدهند. این مرحله بسیار مهم است؛ زیرا طرفین میتوانند مستندات قانونی خود را برای حمایت از ادعاهایشان ارائه کنند.
۳. جلسات شفاهی: پس از تبادل لوایح کتبی، جلسات شفاهی آغاز میشود. در این جلسات، نمایندگان حقوقی طرفین در برابر قضات دیوان قرار میگیرند و از مواضع خود دفاع میکنند. این مرحله فرصتی برای طرفین است که به پرسشهای قضات پاسخ دهند و به ادعاهای طرف مقابل واکنش نشان دهند. گاهی اوقات، قضات نیز سوالات خاصی را مطرح میکنند تا نقاط مبهم دعوا را روشن کنند.
۴. شور قضایی و صدور رای: پس از پایان جلسات شفاهی و بررسی تمامی مستندات و استدلالها، دیوان وارد شور قضایی میشود. در این مرحله، قضات تمامی جوانب پرونده را بررسی کرده و رای خود را صادر میکنند. رای دیوان قطعی، الزامآور و غیر قابل تجدیدنظر است. البته در شرایط خاص، مانند کشف اسناد جدید و مهم، امکان تفسیر یا تجدیدنظر در رای وجود دارد.
این فرآیند دقیق و ساختاریافته، به دیوان این امکان را میدهد که بهطور شفاف و عادلانه به اختلافات بینالمللی رسیدگی کرده و احکام خود را صادر نماید. رایهای صادرشده توسط دیوان بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی حلوفصل اختلافات بینالمللی، الزامآورند و مورد احترام قرار میگیرند.
کدام دعاوی در صلاحیت دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) قرار میگیرند؟
صلاحیت دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) محدود به اختلافات حقوقی میان دولتهاست. به عبارت دیگر، این دیوان نمیتواند به دعاوی افراد، شرکتها یا سازمانهای غیر دولتی رسیدگی کند. تنها دولتها، بهعنوان اعضای جامعه بینالمللی، مجاز به طرح دعوا در دیواناند. دعاوی مطرحشده باید بر اساس معاهدات بینالمللی، قواعد عرفی یا اصول کلی حقوق بینالملل باشند.

موضوعات مختلفی ممکن است در صلاحیت دیوان قرار گیرند. برخی از این موضوعات عبارتاند از:
- نقض تمامیت ارضی؛
- مسئولیت بینالمللی برای اقدامات زیانبار؛
- بهرهبرداری از منابع طبیعی؛
- نقض حقوق بشر؛
- اختلافات مربوط به قراردادهای بینالمللی.
مهمترین شرط رسیدگی دیوان، رضایت طرفین است. دیوان تنها زمانی میتواند وارد رسیدگی شود که هر دو دولت صراحتا یا ضمنی صلاحیت آن را پذیرفته باشند. این رضایت میتواند از طریق:
- بندهای شرط صلاحیت در معاهدات بینالمللی،
- بیانیههای پذیرش صلاحیت الزامی طبق اساسنامه دیوان،
- یا پذیرش خاص در مورد یک دعوای خاص
ابراز شود؛ بنابراین، دیوان بینالمللی دادگستری برای رسیدگی به دعاوی تنها درصورت وجود رضایت طرفین و بر اساس ارادهی آنها وارد عمل میشود.
دیوان بینالمللی دادگستری در رسیدگی به دعاوی چه محدودیتهایی دارد؟
دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) که بهعنوان مرجع قضایی اصلی سازمان ملل متحد شناخته میشود، یکی از مهمترین نهادهای بینالمللی برای حلوفصل اختلافات حقوقی میان دولتها است. دیوان با هدف ترویج صلح و عدالت بینالمللی از طریق احکام قانونی، نقشی اساسی در حقوق بینالملل ایفا میکند؛ اما باوجود جایگاه برجستهای که دارد، در رسیدگی به دعاوی با محدودیتهایی مواجه است که دامنهی صلاحیت و کارایی آن را تحت تاثیر قرار میدهند.

دیوان بینالمللی دادگستری نمیتواند به تمامی اختلافات میان کشورها رسیدگی کند و برخی دعاوی به دلایل مختلف از دایره صلاحیت آن خارج میشوند. این محدودیتها ممکن است مربوط به توافقات حقوقی میان طرفین، نوع و ماهیت دعوا یا امکان اجرای موثر آرای دیوان باشند. در ادامه به بررسی سه محدودیت عمدهای میپردازیم که دیوان بینالمللی دادگستری در مسیر رسیدگی به دعاوی بینالمللی با آنها مواجه است.
۱. ارجاعی بودن صلاحیت دیوان: دیوان تنها در صورتی صلاحیت رسیدگی به یک دعوا را دارد که دولتهای طرفین اختلاف بهطور صریح یا ضمنی صلاحیت دیوان را پذیرفته باشند؛ به این معنا که حتی درصورتیکه یک اختلاف بینالمللی و حقوقی باشد، دیوان نمیتواند بهطور خودکار وارد رسیدگی شود. دولتها باید از طریق بیانیههای رسمی یا معاهدات بینالمللی موافقت خود را با صلاحیت دیوان اعلام کنند؛ بنابراین، اگر یکی از طرفین اختلاف از پذیرش صلاحیت دیوان امتناع کند، دیوان قادر به رسیدگی نخواهد بود.
۲. ماهیت حقوقی دعاوی: دیوان تنها قادر به رسیدگی به دعاوی «حقوقی» است و نمیتواند به مسائل صرفاً سیاسی یا داخلی که نتوان آنها را در چهارچوب حقوق بینالملل تفسیر کرد، وارد شود؛ برای مثال، اگر اختلاف مطرحشده جنبهی سیاسی داشته باشد، مانند تغییرات داخلی حکومت یا مسائل داخلی کشورها که ارتباطی با حقوق بینالملل ندارند، دیوان از رسیدگی به آنها خودداری میکند. این امر موجب میشود که بسیاری از مسائل مهم بینالمللی که از جنبهی حقوقی برخوردار نیستند، خارج از صلاحیت دیوان قرار گیرند.
۳. اثر محدود تصمیمات دیوان: آرای دیوان برای طرفین دعوا الزامآورند؛ اما این تصمیمات اثر جهانی و فراگیر ندارند، مگر آنکه شورای امنیت سازمان ملل برای اجرای آنها اقدام کند. در مواردی که یکی از طرفین از اجرای رای دیوان خودداری کند یا اگر رای صادرشده برخلاف منافع یک کشور بزرگ باشد، دیوان نمیتواند بهطور مستقیم به اجرای آن حکم کند. این امر ممکن است سبب محدودیت در تاثیر عملی آرای دیوان و دشواری در اجرای آنها در سطح بینالمللی شود.

اگرچه دیوان بینالمللی دادگستری نقش بسیار مهمی در حلوفصل دعاوی بینالمللی دارد، محدودیتهایی در زمینهی صلاحیت آن وجود دارد که ممکن است به حلوفصل اختلافات تجاری بینالمللی لطمه بزنند؛ برای مثال، درحالیکه دیوان میتواند به دعاوی میان دولتها رسیدگی کند، در زمینهی مسائل تجاری بینالمللی، بسیاری از اختلافات به داوریهای تجاری بینالمللی ارجاع داده میشوند که طرفین بهطور داوطلبانه به آنها ملزم میشوند. بنابراین، اگر مطالعهی دقیقتر دربارهی نحوهی رسیدگی به این نوع اختلافات و تفاوتهای آن با دعاوی که به دیوان ارجاع میشوند علاقهمندید، توصیه میشود به مقالهی «داوری تجاری بینالمللی» مراجعه کنید.
با توجه به پیچیدگیها و اهمیت صلاحیت دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) در رسیدگی به دعاوی بینالمللی، مشاوره با وکلای متخصص در این حوزه بهشدت ضروری است. فرآیندهای حقوقی و چالشهای مرتبط با صلاحیت، بهویژه در دعاوی پیچیده و بینالمللی، نیازمند درک دقیق و تخصصی از اصول و روندهای قضایی دیوان است. وکلا و مشاوران حقوقی با داشتن تجربه و دانش عمیق میتوانند در موارد مختلف، از جمله پذیرش صلاحیت، ارائهی استدلالهای حقوقی موثر و هدایت صحیح پرونده، کمک شایانی به دولتها و طرفین دعوا کنند.
اگر شما هم درگیر مسائل حقوقی بینالمللی یا دعاوی مرتبط با دیوان بینالمللی دادگستری هستید، مشاوره با وکلای متخصص در این حوزه میتواند به شما کمک شایانی کند. متخصصان موسسهی حقوقی لیبرالا با تجربه و دانش فراوان در این زمینه، آمادهاند تا شما را در تمامی مراحل رسیدگی به دعاوی بینالمللی همراهی کنند. اگر به کمک یا مشاوره نیاز دارید، با ما تماس بگیرید. تیم حقوقی ما در کنار شماست تا بهترین راهحلها را برای مشکلات حقوقی شما ارائه دهد.